(اَلْحَمدُ لِلّهِ)
كلماتِ «حمد»، «مدح» و «شكر»، گرچه در ظاهر يك معنى دارند، اما هركدام در جاى خاصى بكار مىروند. مثلاً: كلمه «مَدح» به معناى ستايش است، چه ستايش به حق باشد و چه از روى چاپلوسى و ناحق، چه بخاطر كمالاتِ فرد باشد و چه از ترس و طمع و يا اغفال و خودشيرينى.كلمه «شكر»، سپاس در برابر خير و نعمتى است كه از ديگران به انسان رسيده است.اما در كلمه «حَمد»، علاوه بر ستايش و سپاس، معناى ديگرى نيز نهفته و آن پرستش است. سپاس و ستايشى كه به حدّ پرستش برسد، حمد است و لذا مدح و شكر ديگران جايز است، اما حَمد مخصوص خداست، زيرا پرستش مخصوص اوست.گرچه بعد از «الحمدلِلّه» چهار وصف براى خدا آمده است: «ربّالعالمين»، «الرّحمن»، «الرّحيم»، «مالك يوم الدين» كه نشان مىدهد انسان بايد بخاطر اين الطاف و عظمت الهى، حمدگوىِ خدا باشد، اما قبل از هر چيز كلمه «لِلّه» آمده است، يعنى حمد تنها براى اوست چون تنها او شايسته حمد است، بر فرض هم كه چنين اوصافى در كنارش نيامده باشد.گر از دوست چشمت به احسان اوست تو در بند خويشى نه در بند دوست تو در بند خويشى نه در بند دوست تو در بند خويشى نه در بند دوست