درجات قرب
لفظ «درجات» در قرآن، مكرّر و با تعبيرهاى مختلفى آمده است كه نكات لطيفى دربر دارد. براى بعضى مىفرمايد: (لَهُمْ دَرَجات)(98) براى آنها درجاتى است. اما درباره عدّه ديگرى مىفرمايد: (هُمْ دَرَجاتٌ)(99) آنان خود درجه هستند. مانند افراد بزرگى كه اگر در پايين مجلس هم بنشينند آنجا مىشود بالا، يعنى خود آنان درجه سازند، نه آنكه درجه و مقام آنها را بالا ببرد.اين درجه بندى معنوى مخصوص انسان ها نيست، بلكه سلسله مراتب در ميان فرشتگان نيز هست. قرآن در مورد جبرئيل مىفرمايد: (مُطاعٍ ثَمَّ اَمين)(100) يعنى مورد اطاعت ديگر فرشتگان است.به هر حال درجات انسان ها در اطاعت از خدا متفاوت است:1- گاهى فقط مطيع است، اما نه از روى رضا.2- گاهى نه فقط مطيع كه محبّ است، يعنى بر اساس عشق و محبّت اطاعت مىكند.3- گاهى بالاتر از اطاعت و محبّت، به معرفت كامل مىرسد و هرچه مىبيند او را مىبيند.حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «ما رَاءَيْتُ شَيْئاً اِلاّ وَ رَاءَيْتُ اللّه قَبْلَه و بَعْدَه و مَعَه»(101)خدا را براى خدا بخوانيممى گويند: سلطان محمود غزنوى براى آزمايش درباريانش كه چقدر به او وفادارند، كاروانى به راه انداخت و صندوق جواهرى را بر شترى نهاد اما در آنرا قفل نكرد. در مسير راه به درّه اى رسيدند او شتر را رَم داد، صندوق برگشت و جواهرات به درّه سرازير شد. سلطان گفت: هر كس هر جواهرى به دستش رسيد از آنِ او باشد، اطرافيان شاه را رها كردند و به سراغ جمع كردنِ درّ و گوهر رفتند.در اين ميان ديد كه اَياز جواهرات را رها كرده و به دنبال سلطان آمده است. از او پرسيد تو چرا به سراغ جواهرات نرفتى اياز در جواب گفت:منم در قفاى تو مىتاختم زخدمت به نعمت نپرداختم زخدمت به نعمت نپرداختم زخدمت به نعمت نپرداختم
گر از دوست چشمت به احسان اوست خلاف طريقت بود كاولياء تمنا كنند از خدا جز خدا تو در بند خويشى نه در بند دوست تمنا كنند از خدا جز خدا تمنا كنند از خدا جز خدا
در ضمير ما نمى گنجد بغير از دوست كس هردو عالم را به دشمن دِه كه ما را دوست بس هردو عالم را به دشمن دِه كه ما را دوست بس هردو عالم را به دشمن دِه كه ما را دوست بس