او مالك روز جزاست. خداوند هم مالك است و هم مَلِك. هستى نيز هم مِلك تحتِ مالكيّت اوست و هم مُلك تحت سلطنت و حكومت او. مالكيّت او فراگير است و همه چيز را شامل مىشود و حتى حكومت هم تحت مالكيت اوست: (قُل اللّهُمَّ مالِك المُلْك)(200) چنانكه انسان نيز نسبت به اعضاى بدن خود هم مالك است و هم حاكم و فرمانروا.مالكيت خدا واقعى است، نه اعتبارى و قراردادى. گرچه خداوند هم مالكِ دنياست و هم آخرت، اما چون انسان در دنيا خود را مالك اشيا و امور مىبيند از مالكِ اصلى غافل مىشود، ولى در آن روز كه همه اسباب قطع و نسبت ها محو و زبانها مُهر زده مىشود، مالكيتِ الهى را بخوبى احساس و ادراك مىكند، لذا به او خطاب مىشود: (لِمَنِ الْمُلْك الْيَوْم) امروز حكومت از آن كيست و او كه تازه چشمش باز شده مىگويد: (لِلّهِ الْواحِدِ الْقَّهار)(201)نمازگزارى كه در هر نماز مىگويد: خداوند «مالك يوم الدين» است همواره در يادِ معاد و قيامت است و هر كارى كه مىخواهد بكند از ابتدا به فكر حساب و كتاب روز جزاست.