بوبکر در باز نمودن واژه هاي قرآن "ابا - کلاله" در مي ماند - ترجمه الغدیر جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 13

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بوبکر در باز نمودن واژه هاي قرآن "ابا - کلاله" در مي ماند

ولى از او " بو بكر " در روزگار مسلمانى نيز نه دانش آشكارى سراغ داريم و نه پيشگامى براى نبرد و تلاش در راه خدا و نه نمايى از خوى هاى پسنديده و نه سر سپردگى به كار خدا پرستى و نه استوارى بر يك بنياد گرايشى.

از دانش آشكارش در روشنگرى قرآن بشنويد كه چيز به درد خورى در اين زمينه اروى نرسيده، اينك تو و نگارش هائى كه در اين مايه و هم در پيرامون حديث ها- فراهم آمده كه در ميان آن ها چيزى از او نمى بينى كه بتواند تشنگى كسى را فرو بنشاند يا پاسخگوى خواهنده اى باشد، آرى آورده اند كه او نيز با دو دستش- عمر پسر خطاب- در ندانستن معنى اب برابر بود، با آن كه هر تازى رگ و ريشه دارى- حتى تازيان چادر نشين- آن را مى دانستند و دور نيست كه مردم پس افتاده نيز آن را بدانند زيرا آن هم، همسنگ ديگر واژه هاى تازى است كه تازيان- از شهرنشين و بيابان گرد- هميشه آن را بر زبان مى آورده اند و واژه اى پيگانه نيست كه به زبان ايشان راه يافته و اگر كسى آن را ندانست باكى بر او نباشد و از واژه هائى هم كه بسيار اندك به كار ميرود شمرده نشده كه توده ى تازيان كمتر آن را بر زبان آرند و شناخت آن دور از دريافت برخى باشد.

اگر شگفت مى آئى، شگرف تر از اين، بهانه اى است كه كسانى تراشيده
و گفته اند: او در روشنگرى قرآن به راه احتياط مى رفته و از اين روى از باز نمودن معنى اب پرهيز كرده است ولى هر خردمندى مى داند جائى بايد احتياط نمود كه بخواهيم آن چه را در درون لايه هاى قرآن بزرگوار نهفته، باز نمائيم و خواست آن را روشن ساخته، آن چه را سر بسته آمده آشكار كنيم و آن چه را بر لايه برونى پشت گرم نتوان بود بر لايه هاى درونى استوار داريم و نيز در جاهائى از اين گونه كه شتابزدگى و نايستادن و درنگ نكردن -از ديدگاه آئين ما- ناروا است ولى كسى كه واژه هاى تازى آن را به يارى سرشت و پرورش خود دريافته و- در اين زبان- رگ و ريشه اى به هم رسانده كدام احتياط او را از باز نمودن آن ها براى ديگران باز مى دارد؟
گرفتيم كه اين مرد از زبان توده اش نيز آگاهى نداشته ولى آيا در قرآن فرزانه و در دنباله همين فراز ارجمند از آن هم نينديشيده كه خداى پاك مى گويد: كه اين كالائى است براى شما و چارپايانتان؟ كه اين جا دو واژه "فاكهه =" ميوه و "اب" را كه پيشترآمده روشن مى كند: زيرا پاك خداوند برتر از پندار، نيكى هاى خود بر مردم را گوشزد مى كند: ميوه براى آن كه خودشان بخورند و اب براى چراندن چارپايانشان، پس، از همين دنباله سخن مى توان دريافت كه يكى ميوه است و ديگرى علف.

ابو القاسم بغوى از زبان ابن ابى مليكه آورده كه از بوبكر درباره يك آيه پرسشى كردند و او گفت: كدام زمين مرا در خود مى گنجاند و كدام آسمان بر سرم سايه مى افكند اگردرباره نامه خداوند، سخنى بر زبان آرم كه خود چنان چيزى نخواسته بگويد؟
و ابو عبيده از ابراهيم تيمى گزارش كرده كه از ابوبكر درباره اين سخن خداى برتر از پندار پرستشى كردند كه " و فاكهه و ابا " گفت كدام آسمان برسر من سايه مى افكند و كدام زمين مرابر مى دارد اگر چيزى كه نمى دانم
درست است درباره نامه خداوندى بر زبان آرم؟
قرطبى سخن وى را به اين گونه آورده: كدام مرا در سايه خويش مى گيرد و كدام زمين مرا بر مى دارد و كجا بروم و چه كنم اگر در پيرامون حرفى از نامه خداوند سخنى برزبان بيارم كه از- بزرگ و برتر از پندار است- به جز آن را خوسته بگويد؟

/ 222