جانشين پيامبر قربانى نمى كند از بيم آن كه كار وى را بايسته بيانگارند - ترجمه الغدیر جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 13

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جانشين پيامبر قربانى نمى كند از بيم آن كه كار وى را بايسته بيانگارند

در جلد ششم- ص 167 او چاپ دوم- گزارشى درست آورديم كه بوبكر و عمر قربانى نمى كردند از بيم آنكه ديگران از آنان پيروى كرده و گمان برند كه اين كار، بايسته است.

بر گرديد به همانجا كه گفتار درست را به گستردگى آورده ايم.

از كيش برگشتگان سليمى

از زبان هشام پسر عروه- و از از پدرش- بازگو كرده اند كه- در ميان سليميان از دين بازگشتگانى بودند، ابوبكر خالد پسر وليد را برسر ايشان فرستاد تا مردانى از آنان را در آغل هاى چارپايان گرد كرده آتش در آن ها زد و همه را بسوخت، اين گزارش به عمر رسيد و او به سراغ بو بكر آمد و گفت: مى گذارى كه مردى مردم را به گونه خداى بزرگ و گرامى شكنجه دهد؟ بوبكر گفت شمشيرى را كه خداوند بر روى دشمنان خويش خويش برهنه ساخته در نيام نخواهم كرد تا او خود چنين كند، سپس بفرمود تا خالد از آن سوى، روى به مسيلمه آرد.

" الرياض النضره " ج 1 ص 100
با اين پاسخ نمى توان از خرده گيرى عمر رهائى يافت زيرا خداوند برتر از پندار در نامه ارجمند خود گويد: كسانى كه با خدا و برانگيخته او پيكار مى كنند و در روى زمين به تلاشى تباهى انگيز مى پردازند تنها سزايشان اين است كه كشته شوند يا بردار روند يا يك دست و يك پايشان را "يكى از راست و ديگرى از چپ" ببرند يا از سرزمين توده برانند و دور سازند، اين خوارى آنان است در گيتى و در جهان ديگر نيز شكنجه اى بزرگ مى بينند "سوره 5- مائده- آيه 33"
و گزارشى درست از پيامبر- درود و آفرين خدا بر وى و خاندانش- رسيده كه از آدمسوزى پرهيز داد و گفت: جز پروردگار آتش كسى نيارد به آتش كيفر دهد. و گفت: به راستى كه جز خداوند نمى تواند براى كيفر دادن، آتش را به كار گيرد. و گفت: كيفر دادن به آتش تنها در خور پروردگار آن است و گفت: هر كه كيش خود را بگرداند بكشيدش و گفت: مسلمانى كه گواهى مى دهد خداوندى جز خداى يگانه نيست و به راستى محمد پيك اوست، خون وى را نمى توان ريخت مگر به يكى از اين سه انگيزه: با داشتن زن، روسبى بازى نمايد كه سنگسار مى شود و مردى كه بيرون شده با خداوند و برانگيخته او پيكار كند كه او نيز كشته مى گردديا بر سردار مى رود يا از سرزمين توده، رانده و دور مى شود، سوم آن كه كسى را بكشد و در برابر او كشته مى شود.

" سنن ابو داود " ج 2 ص 219" مصابيح السنه " ج 2 ص 59 " مشكاه -المصابيح " ص 300
آنچه فرمانرواى گروندگان- درود بر وى- با عبد الله پسر سبا و ياران او كرد آدمسوزى نبودبلكه گودال هائى برايشان كند و هر كدام را به ديگرى راه داد آن گاه گودال ها را پر از دود كرد تا- به گفته عمار دهنى- مردند و به گفته عمر و پسر دينار، سراينده اى گفت:

" مرگ هر كجا خواهد آهنگ من مى كند
هر چند در دو گودال آهنگ من ننمايد
آنگاه كه هيزم و آتشى برافروزند.
آنجا مرگ را آماده مى بينى و نسيه بردار هم نيست "
اين نيز كه ابوبكر گفت: " شمشيرى را كه خداوند...تا پايان " سخنى بى پايه است در برابر دستور آشكار پيامبر، زيرا اين شمشير از سخنان وى گوياتر نبوده و تازه كى خداوند پاك اين تيغ را از نيام به در كشيد؟ با آن همه سختى هاى سهمناك و گرفتارى هاى دشوارتر از هر چيز كه چه در آن روز به بار آورده و چه در روز ديگرش كه با رسوائى به جان تبار حنيفه و مالك پسرنويره و خانواده او افتاد و چه در روز پيش تر كه رفتارى وى با جذيميان، برانگيخته خدا- درود و آفرين خدا بر وى و خاندانش- را بر آن داشت كه از وى بيزارى جويد و به همين گونه درديدگى ها و رسوائى هائى كه اين شمشيررا همچون نيامى گرد برگرفته بود.

/ 222