چون و چند آگاهي بوبکر از نامه خدا - ترجمه الغدیر جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 13

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چون و چند آگاهي بوبکر از نامه خدا

و نخستين كسى كه- به اين گونه- دروازه هاى اجتهاد را گوشه و لايه نهانى دستورها را پشتوانه گرفت و با آن دو دست آويز، دامن تبهكاران را پاك نمايش داد و مردان بزه پيشه كنش را يارى رساند، خليفه نخست بود كه با همين بهانه ساختگى، دامن خالد پسر وليد را از چرك گناهان سهمناكش شستشو داد و كيفرى را كه مى بايست بروى بچشاند از او دريغ داشت- چنانكه اگر
خداى برتر از پندار بخواهد- به گستردگى آن را خواهيم آورد.

اين نمونه اى بود از پيشرفت هاى خليفه در روشنگرى قرآن، و تازه آن چه از وى در اين زمينه گزارش شده بسيار اندك است چنانچه حافظ جلال الدين سيوطى در " الاتقان = استوار كارى " ج 2 ص 328 مى نويسد:

" ده تن از ياران پيامبر- در روشنگرى قرآن -آوازه به هم رسانده اند: خليفه هاى چار گانه، پسر مسعود، پسر عباس، ابى پسركعب، زيد پسر ثابت، ابو موسى اشعرى و عبد الله پسر زبير، از ميان خليفه ها نيز بيشتر از همه از على فرزند ابو طالب گزارش رسيده و آنچه از سه تن ديگر آورده اند بسى ناجيز است و اين هم انگيزه اى ندارد جز اين كه زودتر در گذشته اند چنانكه همين انگيزه را نيز مى توان در پاسخ كسى آورد كه بپرسد چرا ابوبكر- خدا از وى خشنودباد- حديث هاى كمترى بازگو كرده و من در دانش روشنگرى قرآن جز سخنانى بسيار اندك- كه از ده فراز هم نمى گذرد- چيزى از ابوبكر- خدا از وى خشنود باد- به ياد ندارم.

ولى از على سخنان بسيارى در اين زمينه رسيده و معمر از وهب پسر عبد الله و او از ابو الطفيل آورده كه ديدم على سخنرانى مى كرد و مى گفت از من بپرسيد كه به خدا سوگند درباره چيزى از من پرسش نخواهى كرد مگر شما را آگاه مى كنم، از من درباره نامه خداوند بپرسيد كه به خدا سوگند هيچ فرازى از آن نيست مگر مى دانم در شب فرود آمده يا در روز و در كوه يا بر زمين هموار.

و بو نعيم در " حليه "از پسر مسعود گزارش كرده كه گفت قرآن بر هفت حرف فرود آمده كه هيج حرفى ازآن نيست مگر پوسته اى برونى دارد و لايه اى نهانى و به راستى كه نزد على- پسر ابيطالب- از پوسته برونى تا لايه نهانى آن، همه را مى توان يافت.

و هم سيوطى از زبان ابوبكر پسر عياش- و او از نصير پسر سليمان احمسى
و او از پدرش- آورده كه على گفت: البته و به خدا سوگند هيچ آيه اى فرود نيامد مگر دانستم درچه باره فرود آمد و كچا فرود آمد و به راستى پروردگارم دلى در يابنده به من بخشيد و زبانى پرسنده ".

امينى گويد: اين سخنان بى انديشه اى كه سيوطى پياپى مى نگارد از چيست؟ آيا كسى نيست از اين مرد بپرسد، چگونه آمدى اى و كسى را ميان ياران پيامبر در روشنگرى قرآن، بلند آوازه مى شمارى كه خودت با آن همه دانش و پژوهشگرى مى گوئى سخنانى كه در اين باره از زبان وى يافته ام به ده فرازنيز نمى رسد؟ آرى خوش دارد كه ميان او و سرور ما فرمانرواى گروندگان جدائى ننهد كه در اين باره از زبان وى گزارش شده است آنچه شده است و فراموش مى كند كه خداى برتر از پندارمى گويد: آيا كسانى كه مى دانند با آنان كه نمى دانند برابرند؟

/ 222