داوري نادرست بوبکر درباره كيفر دزد - ترجمه الغدیر جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 13

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داوري نادرست بوبکر درباره كيفر دزد

از زبان صفيه دختر ابو عبيده آورده اند كه به روزگار بوبكر- خدا از وى خشنود باد- مردى دزدى كرد كه يك دست و يك پا نداشت، پس بوبكر- خدا از وى خشنود باد- خواست تا پاى ديگرش ببرد و دست او را واگذارد كه با آن به شستشوى خود از آلودگى ها پردازد و اورا سودمند افتد پس عمر گفت نه سوگند به آن كس كه جانم در دست او است بايد دست ديگرش را ببرى پس بوبكر- خدا از وى خشنود باد- بفرمود تا دست ديگرش ببريدند.

و از قاسم پسر محمد آورده اند كه بوبكر- خدا او وى خشنود باد- خواست تا پس از آنكه يك دست و يك پاى كسى را بريده بودند پاى ديگرش راببرند و عمر- خدا از وى خشنود باد -گفت: بر بنياد آئين نامه- دست او را بايد ببرى
از شگفتى ها است كه خليفه كيفر دزد را نمى داند با اينكه براى پاسدارى از آسايش همگان و آرامش روزگار و بركندن ريشه تباهى، از چشم گيرترين دستورهائى كه بايد دانست همين است و باز شگفت آور آنكه پيش از پياده كردن برنامه اى كه در ص 247 گفتيم به وى بسته اند شتابزده به دادرسى پرداخته، بى آن كه در نامه خداوند و آئين نامه پيامبر بنگرد و از ياران وى آگاهى يخواهد و به مشورت پردازد.

و تازه آن كسى كه در اين پيش آمد وى را به راه راست آورده چرا خود پس از نشستن به جاى وى در آغاز كارش همين دستور را فراموش كرده و فرمانى همچون فرمان دوستش داده است؟بنگريد به جلد ششم ص 136 از چاپ دوم.

برداشت خليفه درباره بهره پدر بزرگ از مرده ريگ

از زبان پسر عباس و عثمان و ابو سعيد و پسر زبير آورده اند كه بوبكر بهره پدر بزرگ را با پدر يكسان مى دانست به اين گونه كه با بودن وى بهره اى به برادران نمى داد و آنان با اين انبازنمى ساخت چنانچه اگر كسى پدر داشته باشد از مرده ريگ وى چيزى به برادران و خواهران نبايد داد.

امينى گويد: اين برداشت خليفه، از نامه خداوند وآئين نامه برانگيخته اش گرفته نشده وتا هنگامى كه وى زنده بود هيچكس از ياران پيامبر آن را به كار نبست و پيش آمد نكرد كه در روزگار وى يك پدربزرگ مرده ريگ بخواهد تا برداشت وى استوار گردد و- و به نوشته بخارى و قرطبى- گويند

/ 222