برداشت هاي خودسرانه بوبکر
در ميان دادرسى هائى كه بوبكر به انجام رسانده- گذشته از نمونه هائى كه آورديم- به رويدادهائى بر مى خوريم كه باهمه كمى تواند در شناسائى اندازه دانش وى ما را بسنده باشد و بى نياز دارد و اين هم نمونه:برداشت خليفه درباره بهره مادر بزرگ
از قبيصه پسر ذويب آورده اند كه گفت مادر بزرگى به نزد بوبكر راست رو- خدا از وى خشنود باد- آمد و درباره بهره خويش از مرده ريگ نواده اش بپرسيد، بوبكر وى را گفت: " در نامه خداوند بهره اى براى تو نهاده نشده و نمى دانم در آئين نامه هائى برانگيخته خدا- درود و آفرين خدا بر وى- بهره اى براى تو نهاده شده يا نه، اينك برگرد تا از مردم بپرسم " مغيره پسر شعبه گفت من نزد برانگيخته خدا- درود و آفرين خدا بروى- بودم و او شش يك را به مادر بزرگ داد، بوبكر گفت: آيا در اين گزارش كسى را براى گواهى دارى؟ پس محمد پسر مسلمه انصارى برخاست و همانچه را مغيره گفته بود بر زبان راند و بوبكر- خدا از وى خشنودباد- آن دستور را به كار بست پايان داستان.دانش خليفه را بنگر كه چه سان پاسخ پرستشى از وى پوشيده مانده كهبسيار پيش مى آيد و پيا پى بايد به داورى در زمينه آن پرداخت، تا ناگزير مى شود دست نياز به سوى گزارش كسى همچون مغيره دراز كند كه دروغگوترين توده و روسبى بازترين ثقفيان شمرده شد، ديگر گونى هائى دربرنامه پيامبر داده و آن را بازيچه خود گرفته چندان كه نماز ويژه براى چشن قربانى را يك روز پيشتر از آن- در روز عرفه- خوانده از بيم آن كه مبادا در سال چهلم از كار بركنار شود و همين مردم كه سخن وى را پشتوانه گرفته اند كسى است كه هر گاه بر فراز منبر مى نشست فرمانرواى ايمان آرندگان- درود بر او- را به ناسزا ياد مى كرد