جانشين پيامبر برترين آفريدگان است
بر شالوده آنچه با گستردگى روشن كرديم جانشين پيامبر بايستى در ميان همه پيروانش برترين آفريدگان باشد زيرا اگر در روزگار او كسى در برترى همانند او بود يا از وى افزونى يافت ناگزير با بر گماشتن او بى هيچ انگيزه كسى را برتر از ديگرى انگاشته يا آن را كه فروتر است برتر پنداشته ايم.و تازه اگر يك امام چيزى از آن ويژگى را كم داشته باشد، پيش مى آيد كه خود وى نيازمند همان زمينه اى بشود كه دانش وى راه به آن ندارد يا بينش او از دريافتن آن در مى مانديا نيروى او از كشيدن آن ناتوان است و آن گاه بزرگترين رستاخيز و گرفتارى ها را بايد نگريست كه يا يكسره به دستورهاى سر خود پناه مى برند و به نگرش هاى تهى از روشنگرى روى مى كنند يا سخن كسانى را مى پذيرند كه آنان را در راه راست استوار مى دارند، كه اگر گونه نخست باشد كارها به سستى و سرگردانى و رو گردانى مى انجامد و به گونه دوم نيز پايگاهشان از چشم مردم مى افتد در امام بايد نمونه پيامبر را جست كه هميشه از او فرمان برند- و ما هيچ برانگيخته اى نفرستاديم مگر آنكه با دستور خداوند فرمان او را ببرند- كه فرمانبرى از امام را در كنار فرمانبرى از خدا و برانگيخته اش نهاده، همانجا كه- خداى برتر از پندار- گفته: خدا را فرمان بريد و برانگيخته را فرمان بريد و كسانى را از ميان شما كه سرپرست كار هستند و اين براى آن استكه بتواند آئين هاى خداوندى را در مرزهاى خود بر پاى دارد، و بيهودگى هارا از ميان بزدايد و چه بسا نادانى او چنان زمينه را تهى و باز بگذارد كه مردم در درستى كيشى كه آنان را به خود مى خواند دو دل شوند زيرا مى بينند سرپرستى كه ديگران را به پيروى از آن آواز مى دهد نمى تواند از آن پاسدارى كند و چون و چراهائى را كه روى به آن دارد بزدايد.پس بر بنياد آنچه گذشت بايد منش هاى برتر را به رساترين گونه اى در خود گرد آرد و بر همگان از توده برترى يابد: " بگو آيا برابرند آنان كه مى دانند و آنان كه نمى دانند بگو آيا كور با بينا برابر است و آيا تاريكى با روشنائى يكسان است و آيا كسى كه مردم را به سوى راستى راه مى نمايد براى پيشوائى سزاوارتر است يا آنكه تا او را راه ننمايند راه نمى يابد؟ شما را چه شده و چگونه داورى مى كنيد.