مطابق آنچه در سوره قصص آيه 31 آمده است، به موسى(ع) گفته شد: «اى موسى! نترس و پيش بيا كه تو در امن و امانى »! (يا موسى اقبل و لاتخف انك من الآمنين) موسى با اين خطاب الهى آرامش خود را بازيافت و در اينجا دستور مهمترى به او داده شد و آن اينكه نه تنها از آن مار عظيم نبايد بترسد بلكه بايد به سوى آن پيش برود، و آن را با ست خود بگيرد! تا عصا به حالت اول بازگردد! (قال خذها و لاتخف سنعيدها سيرتها الاولى) (5) به يقين اين كار براى موسى(ع) بسيار شاق و سنگين بود ولى آن را انجام داد و بر آن پيروز شد.
آرى موسى(ع) بايد اين تجربه بزرگ را در محضر الهى فراگيرد تا بتواند در برابر اژدهاى ديگرى همچون فرعون و فرعونيان بايستد، و حكومت و ملك آنها را در واقع عصاى دست خود كند! بسيارى از مفسران «جان » را كه در آيه بالا آمده به معنى مار كوچك و باريك كه با رعت حمله مى كند تفسير كرده اند، در حالى كه در جاى ديگر كه موسى عصا را در برابر فرعون انداخت تعبير به «ثعبان » شده كه به معنى اژدهاى عظيم است، به همين دليل بعضى احتمال داده اند عصا در آغاز كار مبدل به مار كوچكى شد و تدريجا به صورت اژدهاى عظيمى در آمد! بعضى نيز گفته اند «عصا» مبدل به مار عظيمى شد، ولى از نظر سرعت همچون مارهاى كوچك حركت مى كرد! جالب اينكه در قرآن مجيد نه بار جمله «لاتخف » (نترس) آمده است كه در پنج مورد، مخاطب موسى بن عمران است، شايد به اين جهت كه موسى(ع) دشمن بسيار بزرگ و خطرناكى همچون فرعون داشت، و بايد با اين خطاب هاى الهى براى مبارزه با او آماده مى شد.
سومين بخش از اين آيات در باره قوم «طالوت » است همان مردى كه از سوى پيامبر زمان(اشموئيل) به عنوان زمامدار و فرمانده لشكر بنى اسرائيل براى مبارزه با «جالوت »بيدادگر انتخاب شده بود. او هنگامى كه مى خواست براى مبارزه با جالوت قيام كند، آزمونى براى لشكر خود ترتيب داد، تا سره از ناسره جدا شود، و سست عنصران ترسو كه وجود آنها در يك لشكر سبب سستى ديگران مى شود، بازشناخته شوند. آرى آنها را در حالى كه شديدا تشنه بودند به وسيله نهر آبى آزمود، و گفت هر كس از آن بنوشد از ما نيست، و آنان كه مقاومت كنند و ننوشند و فقط گلويى تر كنند از ما هستند. اكثريت لشكر كه افرادى سست و كم مقاومت بودند از عهده اين امتحان برنيامدند، تنها گروه اندكى باقى ماندند، ولى شجاع و نيرومند كه قرآن در باره آنان مى گويد: «هنگامى كه لشكر طالوت در برابر جالوت قرار گرفت، شجاعان نخبه با اين سخن كه چه بسيار گروه اندكى كه به فرمان خدا بر گروه كثيرى پيروز شده اند به ديگران دلدارى داده و سپس افزودند: «...ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين; پروردگارا! صبر و استقامت را بر ما فروريز و گامهاى ما را استوار دار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز گردان »! (6)