اين صفت رذيله مانند بسيارى از صفات ديگر گاه آشكار و صريح است و گاه مخفى و در حال كمون، به همين دليل بايد از آثارى كه بزرگان علم اخلاق و روانكاوان براى آن ذكر كرده اند يا به تجربه دريافته ايم، آن را در مراحل اوليه بايد شناخت و پيش از آنكه در وجود انسان ريشه بدواند و مستحكم گردد به درمان آن پرداخت. از جمله نشانه هايى كه براى آن ذكر شده امور زير است: 1- هنگامى كه مى شنود نعمتى به ديگرى رسيده است، غمگين و ناراحت مى شود، هر چند آثارى از خود بروز ندهد. 2- گاه از اين مرحله فراتر مى رود و زبان به غيبت و عيبجويى مى گشايد. 3- گاه از اين هم فراتر مى رود و به دشمنى و عداوت و كارشكنى برمى خيزد! 4- گاه تنها به بى اعتنايى و بى مهرى و يا قطع رابطه از شخصى كه مورد حسد او قرار گرفته قناعت مى كند، سعى دارد او را نبيند و سخنى از او نشنود و اگر سخنى در باره او بگويند سعى مى كند با ورود در مطالب ديگر گوينده را از ادامه سخن بازدارد، يا اگر مجبور به بيان مطلبى در باره او شود سعى مى كند صفات برجسته او را پنهان سازد و يا نسبت به آن سكوت كند. هر يك از اين امور مى تواند نشانه اى از بروز رذيله حسد باشد. در احاديثى كه در منابع اهل عصمت: براى ما نقل شده است اشارات روشنى به اين معنى ديده مى شود، از جمله در كلامى از اميرمؤمنان على(ع) مى خوانيم: «يكفيك من الحاسد انه يغتم فى وقت سرورك; براى شناخت حسود همين بس كه او غمگين شود در حالى كه تو شادمان هستى »! (32) به عكس هنگامى كه زيانى به انسان برسد، شخص حسود خوشحال مى شود، همان گونه كه در آيه 50 سوره توبه مى خوانيم: «ان تصبك حسنة تسؤهم و ان تصبك مصيبة يقولوا قد اخذنا امرنا من قبل و يتولوا و هم فرحون; هرگاه نيكى به تو رسد آنها را ناراحت مى كند و اگر مصيبتى به تو رسد مى گويند: ما قبلا پيش بينى چنين مطلبى را مى كرديم و تصميم لازم را گرفتيم و باز مى گردند در حالى كه خوشحالند»! آيات متعدد ديگرى نيز اشاره به همين گونه عكس العمل ها از سوى كافران حسود دارد از جمله آيه اى است كه در آغاز بحث گذشت كه كافران به مواهبى كه از سوى خداوند به پيغمبر اكرم(ص) رسيده بود حسد مى ورزيدند. در روايات اسلامى نيز اشارات مكررى به همين مساله ديده مى شود كه حسودان هميشه از زوال نعمت محسود خوشحال مى شوند و از موفقيت او ناراحت، از جمله در حديثى از اميرمؤمنان على(ع) مى خوانيم: «الحاسد يفرح بالشرور و يغتم بالسرور; حسود از شرور و بدى ها خوشحال مى شود و از سرور و خوشحالى ديگران غمگين مى گردد»! (33)