تغافل در بيان معصومين عليهم السلام
1-در حديث معروفى كه هم از امام سجاد عليه السلام و هم از امام باقر عليه السلام و هم از امام صادق عليه السلام نقل شده است،پيرامون «تغافل »چنين مى فرمايند:«صلاح حال التعايش والتعاشر ملا مكيال ثلثاه فطنة و ثلثه تغافل،مصلحت همزيستى سالم و معاشرت با مردم درپيمانه اى است كه دو سوم آن هوشيارى و يك سوم آن تغافل باشد. (65) اين روايت،در واقع ضمن تاكيد بر تغافل مثبت،از تغافل منفى بر حذر مى دارد.ابتداتاكيد به هوشيارى و بيدارى و ترك «غفلت »مى كند و سهم آن را دو سوم مى دانند ومفهوم آن اين است كه انسان نبايد از مسائل مهم زندگى بى خبر بماند،بلكه بايد با كمال دقت،مراقب آنچه كه خير و صلاح او در آن است،باشد .از سوى ديگر نسبت به امورى كه لازم است مورد بى اعتنايى و بى توجهى قرار گيرد،دستور به «تغافل »مى دهد،مانند،فكر و دقت در مسايل جزئى زندگى كه اهميت چندانى ندارند،انسان را از تفكر در امورمهم باز مى دارد و همچنين مخفى كردن عيوب پنهانى ديگران در مواردى كه مصلحت ايجاب مى كند،كار پسنديده اى است.
2-امير مؤمنان على عليه السلام در اين رابطه مى فرمايند:«من اشرف اعمال الكريم غفلته عما يعلم،يكى از باارزشترين كارهاى كريمان،«تغافل »از چيزهايى است كه از آن آگاهند» (66) (و سرپوش گذاشتن بر آن لازم است.)
3-در حديث ديگرى آن امام بزرگوار عليه السلام مى فرمايند:«من لم يتغافل و لا يغض عن كثير من الامور تنغصت عيشته،كسى كه «تغافل »و چشم پوشى از بسيارى امور نكند، زندگى براى او ناگوار خواهد شد» (67) بديهى است،زندگى انسان ها خالى از امورى كه بر خلاف توقع باشد،نيست.اگرانسان جزئيات زندگى ديگران را با كنجكاوى و دقت پيدا كند و آنها را موردبازخواست قرار دهد،زندگى برايش تلخ و دوستان از اطراف او پراكنده مى شوند. اين بحث را با حديثى از همان بزرگوار عليه السلام پايان مى دهيم:«و عظموا اقداركم بالتغافل عن الدنى من الامور...و لا تكونوا بحاثين عما غاب عنكم،فيكثر عائبكم...و تكرموابالتعامى عن الاستقصاء،قدر و منزلت خود را با«تغافل »نسبت به امور پست و كوچك بالابريد...و زياده از امورى كه پوشيده و پنهان است تجسس نكنيد كه عيب جويان شما زيادمى شوند...و با چشم بر هم نهادن از دقت بيش از حد در جزئيات،بزرگوارى خود را ثابت كنيد» (68)
از اين حديث و بعضى از احاديث ديگر،به خوبى موارد«تغافل »روشن مى شود ونشان مى دهد كه مربوط به امور مهم و سرنوشت ساز زندگى نيست،بلكه مربوط به امورجزئى و كم اهميت است كه در زندگى وجود دارد. بنابراين «تغافل »منافاتى با امر به معروف و نهى از منكر و انتقاد سازنده ندارد،زيرا،«امر به معروف و نهى از منكر»مربوط به واجبات و محرمات است كه از محدوده «تغافل »بيرون است و انتقاد سازنده مربوط به امورى است كه در سرنوشت فرد و جامعه اثر قابل ملاحظه اى دارد،در حالى كه «تغافل »مربوط به امور جزئى و كم ارزش و ياعيوبى كه مصلحت در آن است كه در پرده بماند.