قابل توجه اينكه: در آيه اخير ايمان و عمل صالح در نقطه مقابل استكبار و خودبرتربينى قرار گرفته است و از آن به خوبى مى توان نتيجه گرفت آنها كه راه استكبار را در پيش مى گيرند نه ايمان درستى دارند و نه عمل صالحى!
استنكاف در اصل از ماده «نكف » (بر وزن نصر) در اصل به معنى پاك كردن قطرات اشك از صورت به وسيله انگشتان است بنابراين استنكاف از عبوديت خداوند به معنى دور شدن و فاصله گرفتن از اوست كه ممكن است منشاهاى گوناگونى از قبيل جهل و نادانى سستى و تنبلى و غير آن داشته باشد
ولى هنگامى كه جمله «استكبروا» بعد از آن قرار مى گيرد اشاره به استنكافى است كه سرچشمه آن كبر و غرور است و ذكر اين جمله پشت سر يكديگر اشاره به همين نكته لطيف است(دقت كنيد). به هر حال تعبيرات كوبنده اين آيات دليل بر اهميت خطراتى است كه صفت زشت استكبار براى هر انسانى به بار مى آورد و اين همان چيزى است كه ما به دنبال آن هستيم.
در چهاردهمين و آخرين آيه مورد بحث به يكى ديگر از پيامدهاى دردناك استكبار اشاره كرده مى فرمايد: «كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند و در برابر آن تكبر ورزيدند درهاى آسمان به روى آنان گشوده نمى شود و هرگز داخل بهشت نمى شوند مگر اينكه شتر از سوراخ سوزنى بگذرد! اين چنين ظالمان را كيفر مى دهيم!» (ان الذين كذبوا بآياتنا واستكبروا عنها لاتفتح لهم ابواب السماء و لايدخلون الجنة حتى يلج الجمل فى سم الخياط و كذلك نجزى المجرمين) (23)
در اين آيه اولا «تكذيب آيات الهى » در كنار «استكبار» قرار گرفته و همان گونه كه سابقا نيز اشاره شد يكى از علل مهم انكار آيات خدا و قيام در برابر پيامبران مساله «استكبار» بوده است گاه مى گفتند: اين پيامبر(ص) چه برترى بر ما دارد؟ چرا آيات الهى بر ما نازل نشده است؟ و گاه مى گفتند: گرداگرد او را گروهى از جوانان فقير و تهيدست گرفته اند! ما اجازه نمى دهيم آنها با ما در يك صف قرار گيرند اگر پيامبر(ص) اين مؤمنان فقير را كنار نزند شركت ما در مجلس او امكان پذير نخواهد بود! و به اين بهانه ها و امثال آن از پذيرش آيات خداوند سر باز مى زدند.
تعبير به لايدخلون الجنة حتى يلج الجمل فى سم الخياط كه تنها در همين مورد در قرآن مجيد آمده است تاكيد واضحى است بر عظمت گناه استكبار و برترى جويى يعنى همان گونه كه عبور شتر(يا مطابق تفسير ديگرى طناب ضخيم (24) ) از سوراخ سوزن خياطى غير ممكن است ورود افراد متكبر در بهشت پر نعمت الهى نيز محال مى باشد; گويى راه بهشت به قدرى باريك است كه تشبيه به سوراخ سوزن شده و جز متواضعان و آنها كه خود را كوچك مى شمرند قادر بر عبور از آن نيستند.
جمله «لاتفتح لهم ابواب السماء» (درهاى آسمان براى آنان گشوده نمى شود) اشاره به مطلبى است كه در احاديث اسلامى نيز وارد شده و آن اينكه هنگامى كه مؤمنان از دنيا مى روند روح و اعمال آنها را به سوى آسمانها مى برند و درهاى آسمانها به روى آنان گشوده مى شود(و فرشتگان از آنان استقبال مى كنند) اما هنگامى كه روح و اعمال كافران(و متكبران) را به سوى آسمانها مى برند درها به روى آنان گشوده نمى شود و منادى صدا مى زند آن را برگردانيد و به سوى جهنم ببريد! (25)