اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1- تعريف تواضع

«تواضع » از ماده «وضع » در اصل به معنى فرونهادن است، اين تعبير در مورد زنان باردار كه مولود خود را به دنيا مى آورند به عنوان وضع حمل گفته مى شود و در مورد خسارت و زيان كرد و كمبود تعبير «وضيعة » به كار مى رود و هنگامى كه به عنوان يك صفت اخلاقى گفته مى شود مفهومش اين است كه انسان خود را پايين تر از آنچه موقعيت اجتماعى اوست قرار دهد، به عكس تكبر كه مفهومش برترى جويى و قرار دادن خويشتن برتر از موقعيت فردى و اجتماعى اوست. بعضى از ارباب لغت «تواضع » را به معنى «تذلل » تفسير كرده اند و منظور از تذلل در اينجا خضوع و فروتنى و تسليم است. مرحوم نراقى در «معراج السعادة » در تعريف تواضع مى گويد: «تواضع عبارت است از شكسته نفسى كه نگذارد آدمى خود را بالاتر از ديگرى ببيند و لازمه آن كردار و گفتار چندى است كه دلالت بر تعظيم ديگران و اكرام ايشان مى كند». (14) تعبير به «فروتنى » در فارسى دقيقا همين معنا را مى رساند و اين مساله از خلال گفتار و رفتار انسانها نمايان مى شود. در حديثى از امام على بن موسى الرضا(ع) مى خوانيم، سؤال كردند: «ما حد التواضع الذى اذا فعله العبد كان متواضعا؟ فقال: التواضع درجات منها ان يعرف المرء قدر نفسه فينزلها منزلتها بقلب سليم لايحب ان ياتى الى احد الا مثل ما يؤتى اليه، ان راى سيئة دراها بالحسنة، كاظم الغيظ، عاف عن الناس، و الله يحب المحسنين; حد تواضع كه اگر انسان آن را انجام دهد
متواضع محسوب مى شود چيست؟ فرمود: تواضع درجات و مراحلى دارد: يكى از مراحل آن اين است كه انسان قدر و موقعيت نفس خويش را بداند و در همان جايگاه با قلب سليم(و پذيرش درونى) جاى دهد، دوست نداشته باشد كارى در باره كسى انجام دهد مگر همانند كارهايى كه در باره او انجام مى دهند(همان گونه كه انتظار احترام از ديگران دارد بايد ديگران را محترم بشمارد و هر كارى را از سوى ديگران دون شان خود مى شمرد در باره ديگران دون شان بشمر.)» هرگاه بدى از كسى ببيند آن را با نيكى پاسخ دهد، خشم خود را فروبرد، از گناهان مردم درگذرد و آنها را مورد عفو قرار دهد، خداوند نيكوكاران را دوست دارد.» (15) آنچه در اين روايت پرمحتوا آمده، در واقع نشانه هاى تواضع است كه از طريق آن مى توان به تعريف تواضع نيز آشنا شد. در حديث ديگرى از امام باقر(ع) مى خوانيم: «التواضع الرضا بالمجلس دون شرفه و ان تسلم على من لقيت و ان تترك المراء و ان كنت محقا; تواضع آن است كه به كمتر از جايگاه شايسته خود در مجلس قانع باشى و هرگاه كسى را ملاقات كردى در سلام پيشى بگيرى و جر و بحث را رها كنى هر چند حق با تو باشد.» (16) حقيقت اين است كه تعريف تواضع از نشانه هاى آن جدا نيست; چرا كه يكى از بهترين راه هاى تعريف يك موضوع، ذكر نشانه هاى گوناگون آن است(دقت كنيد.)

2- تواضع و كرامت انسان!


معمولا در اين گونه مباحث بعضى راه افراط را در پيش مى گيرند و بعضى راه تفريط، مثلا بعضى تصور مى كنند حقيقت تواضع آن است كه انسان خود را در برابر مردم خوار و بى مقدار كند و اعمالى انجام دهد كه از نظر مردم بيفتد و نسبت به او سوء ظن پيدا كنند، آن گونه كه در حالت بعضى از صوفيه نقل شده است كه هنگامى كه در يك منطقه به خوشنامى معروف مى شدند مرتكب اعمال زشت و قبيحى مى شدند تا از نظر بيفتند، مثلا به بى بند و بارى در عبادات و خيانت در امانت مردم معروف شوند و مردم آنها را رها كنند و شايد اين كار را نوعى تواضع و رياضت نفس مى پنداشتند.

اسلام اجازه نمى دهد كسى به نام تواضع، خود را تحقير كند و در نظرها سبك و موهون سازد و كرامت انسانى خويش را پايمال كند، مهم اين است كه در عين تواضع، شخصيت اجتماعى انسان ضايع نشود و خوار و ذليل و بى مقدار نگردد. اگر تواضع به صورت صحيح انجام شود نه تنها چنين اثرى نخواهد داشت بلكه به عكس ارزش او در جامعه بالاتر مى رود. به همين دليل در روايات اسلامى از اميرمؤمنان على(ع) آمده: «بالتواضع تكون الرفعة; تواضع انسان را بالا مى برد!» (17) مرحوم «فيض كاشانى » - رضوان الله عليه - تحت عنوان غاية الرياضة فى خلق التواضع مى گويد: اين فضيلت اخلاقى مانند ساير صفات اخلاقى داراى طرف افراط و تفريط و حد وسط است، حد افراط «تكبر» و حد تفريط «پذيرش ذلت و پستى » و حد وسط «تواضع » است.

آنچه صفت فضيلت محسوب مى شود و قابل ستايش است  همان كوچكى كردن بدون پذيرش پستى و ذلت است، سپس به ذكر مثالى در اينجا مى پردازد. مى گويد: كسى كه سعى دارد بر اقران و امثال خود برترى جويد و آنها را پشت سر اندازد متكبر است و كسى كه خود را بعد از آنها قرار مى دهد متواضع است، ولى اگر پاره دوزى بر دانشمند بزرگى وارد شود او از جاى خود برخيزد و او را به جاى خود بنشاند  و كفش او را بردارد و پيش پاى او جفت كند و تواضعى در(حد يك عالم بزرگ) نسبت به او روا دارد، اين تواضع نيست، نوعى تذلل محسوب مى شود، اين امر قابل ستايش نيست، چيزى شايسته ستايش است كه در حد اعتدال باشد و حق هر كس را نسبت به او ادا كند، در برابر عالم به گونه اى و در برابر افراد ديگر به گونه ديگر. (18)

/ 265