اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خداوند به بركت شجاعت و پايمردى همين گروه اندك آنان را بر آن لشكر عظيم و سر تا پا مسلح طالوت پيروز كرد. در آيات بعد سخن از ترس و جبن گروهى از منافقان و افراد ضعيف الايمان عصر پيامبر(ص) و در جنگ احزاب، و نيز سخن از شجاعت و پايمردى و ثبات قدم مؤمنان راستين است. نخست مى فرمايد: «به خاطر بياوريد زمانى را كه گروهى از آنها(منافقان) گفتند: اى مردم مدينه! اينجا(ميدان جنگ احزاب) جاى توقف نيست، به خانه هاى خود بازگرديد، و گروهى از آنان از پيامبر(ص) اجازه بازگشت مى خواستند و مى گفتند: خانه هاى ما بدون حفاظ است، در حالى كه بدون حفاظ نبود بلكه(اينها بهانه بود، به خاطر ترس و وحشت) مى خواستند فرار كنند»!

(و اذ قالت طائفة منهم يا اهل يثرب لا مقام لكم فارجعوا و يستاذن فريق منهم النبى يقولون ان بيوتنا عورة و ما هى بعورة ان يريدون الا فرارا) (7) البته ميدان جنگ احزاب آنچنان به خاطر فزونى لشكر دشمن و تجهيزات زياد آنها وحشتناك بود كه افراد سست و ترسو هرگز تاب مقاومت نداشتند. ولى چنانكه در آيه 22 همين سوره آمده «مؤمنان راستين نه تنها از مشاهده لشكر احزاب هراسى به دل راه ندادند، بلكه آن را دليل بر صدق وعده هاى الهى و پيامبر دانستند، و بر ايمان و تسليم و پايمرديشان افزوده شد»! (و لما راى المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ايمانا و تسليما) (8) جالب اينكه از بعضى روايات استفاده مى شود كه پيامبر(ص) به منافقان و افراد ضعيف الايمان و ترسو اجازه بازگشت به مدينه را داد، چرا كه اگر مى ماندند نه تنها كارى از آنها ساخته نبود، بلكه بذر ضعف و سستى را در دل ديگران مى پاشيدند!

به همين دليل آيه 47 سوره توبه در باره جمعى از اين گونه افراد مى خوانيم: «لو خرجوا فيكم ما زادوكم الا خبالا...; اگر آنها همراه شما(به سوى ميدان جهاد) خارج مى شدند جز اضطراب و ترديد، چيزى بر شما نمى افزودند»! بايد توجه داشت كه «خبل » و «خبال » به معنى اضطراب و ترديدى است كه از ضعف عقل و عدم قدرت بر تصميم گيرى حاصل مى شود كه يكى از عوامل آن ترس و وحشت زياد است كه موجب مى شود انسان تعادل فكرى خود را از دست بدهد.

در پنجمين آيه با چهره ديگرى از شجاعت ياران پيامبر(ص) رو به رو مى شويم، شجاعتى كه از منطق ايمان سرچشمه مى گرفت، آنها به خوبى مى ديدند كه در ميدان نبرد بر سر دو راهى قرار دارند كه هر دو به سوى بهشت و خشنودى خدا مى رود: راهى به سوى «شهادت » پيش مى رود كه نهايت آن سعادت است و راهى به سوى زنده ماندن و پيروز شدن بر دشمن، كه آن هم باعث افتخار در دنيا و آخرت است اين در حالى است كه دشمن در هر صورت محكوم به شكست است يا مرگ ذلت بار در اين دنيا يا عذاب پروردگار در آخرت. بديهى است كسى كه چنين درك و ديدى داشته باشد هرگز ترس و سستى به خود راه نمى دهد، و از اين رذيله بزرگ اخلاقى بركنار است (قل هل تربصون بنا الا احدى الحسنيين و نحن نتربص بكم ان يصيبكم الله بعذاب من عنده او بايدينا فتربصوا انا معكم متربصون) (9)

/ 265