احتمال ديگر اين است كه «حاصب »به معناى «طوفان شن »باشد.اين طوفان گاهى تپه هايى را از يك گوشه بيابان برداشته و به آسمان مى برد،سپس در نقطه اى ديگر،مانندبارانى فرو مى ريزاند،به طورى كه گاهى قافله ها،زير انبوهى از شن و ماسه مدفون مى گشت! حال اين نكته قابل تامل است كه هر چند،گاهى طوفان هاى شن يا باران هاى سنگ در جهان طبيعت روى مى دهد،ولى خداوند متعال فرمان داده بود كه اين حوادث درآن ساعت مخصوص و معين-كه فرشتگان حضرت لوط عليه السلام را خبر داده بودند-واقع گردد. احتمال ديگرى نيز وجود دارد كه ممكن است،نخست زلزله اى سهمگين،شهرهاى آنها را زير و رو كرده و سپس بارانى از سنگ هاى آسمانى بر سرشان فرو ريخته و آنگاه طوفانى از شن،آثار آنها را محو و نابود كرده باشد كه اين عذاب هاى سه گانه،بيانگرشدت خشم الهى،نسبت به اين قوم رو سياه است. در ششمين و آخرين بخش از آيات،ضمن اشاره فشرده و مختصر به تمام ماجراى قوم لوط-از آغاز تا پايان-مى فرمايد:«به خاطر آوريد«لوط »را،هنگامى كه به قوم خودگفت:آيا عمل شنيعى انجام مى دهيد كه هيچ كس از جهانيان پيش از شما آن را انجام نداده بود؟!، و لوطا اذ قال لقومه ا تاتون الفاحشة ما سبقكم بها من احد من العالمين » (15)
آرى!شما از روى شهوت به سراغ مردان مى رويد،نه زنان،شما جمعيت تجاوزكارى هستيد، زيرا قوانين و سنت هاى الهى را رها كرده و راه انحراف را پيش گرفته ايد،راهى كه سبب نابودى نسل و شيوع انواع بيمارى هاى و مفاسد ديگر اجتماعى مى شود. گر چه بيمارى وحشتناك «ايدز»يكى از هولناكترين بيمارى هاى عصر ما شناخته شده،ولى بعيد نيست كه اين بيمارى در آن زمان نيز وجود داشته و گروهى از قوم لوط به آن گرفتار شده بودند.به همين علت خداوند حكيم و رحيم،اجساد آنها را زير خروارها سنگ و شن دفن كرد تا اين امر،هم درس عبرتى براى ديگران بوده و هم مايه نعمتى كه همان جلوگيرى از انتشار و سرايت اين بيمارى به ديگران بوده است. به هر حال،آن قوم آلوده،به قدرى بى شرم بودند كه نه تنها به سخن حضرت لوط عليه السلام گوش ندادند،بلكه خواستار اخراج او و خاندانش-به جرم پاكى از آلودگى هاى شايع در ميانشان-از آبادى ها شدند.قرآن كريم در ادامه اين آيات به آن اشاره دارد: وما كان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قريتكم انهم اناث يتطهرون ». (16)
خداوند در ادامه اين آيات مى فرمايد: «ما لوط و خاندانش را-به جز همسرش كه از بازماندگان(در شهر)بود،نجات بخشيديم، سپس بارانى(از سنگ)بر آنها فرو فرستاديم(و همه را نابود كرديم و مدفون ساختيم). اكنون بنگر،سرانجام كار مجرمان چگونه بود، فانجيناه و اهله الا امراته كانت من الغابرين-وامطرنا عليهم مطرا فانظر كيف كان عاقبة المجرمين » (17) آرى!آنها چنان آلوده بودند كه بى گناهى و پاكدامنى را گناه مى دانستند!و پاكان رابه جرم پاكى محكوم به تبعيد و راندن از خانه و زندگيشان مى كردند.هر چند قبل ازانجام اين كار،به غضب الهى گرفتار و نابود شدند. بخش مهمى از اين آيات،ضمن بيان عواقب هوسبازى و هوا پرستى و شهوترانى-به مفهوم عام و خاصش-،اين عمل ناشايسته و پست اخلاقى را كه سرچشمه گناهان واثرات مخرب اجتماعى بى شمارى است،سخت نكوهش مى نمايد.