اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در چهارمين آيه كه ادامه شرح زندگى پرماجراى حضرت يوسف عليه السلام و بيان مقام والاى عفت و پارسايى اوست،ضمن اشاره به آزمون ديگرى كه مانند طوفانى سخت دربرابر او پديدار شده بود،مى فرمايد:«هنگامى كه آوازه عشق سوزان عزيز مصر به غلام كنعانيش حضرت يوسف عليه السلام،در شهر پيچيد و زنان مصر،زبان به ملامت و سرزنش اوگشودند،او براى اثبات بى گناهى خود،مجلس ميهمانى عظيمى ترتيب داد و از زنان سرشناس مصر دعوت كرد و در يك لحظه حساس،حضرت يوسف عليه السلام را وادار كرد كه واردآن مجلس شود. هنگامى كه آنها چشمشان به جمال دل آراى حضرت يوسف عليه السلام افتاد،زمام اختيار را ازدست دادند و با كاردهايى كه براى خوردن ميوه در دست داشتند،بى اختيار دستهايشان رابريدند و همگى گفتند:اين جوان،يك انسان نيست كه يك فرشته زيبا و عجيب است!» در آن هنگام كه همسر عزيز مصر خودش را پيروز مى ديد،رو به آنها كرد و گفت: «اين همان كسى است كه مرا به خاطر(عشق)به او سرزنش كرديد.(آرى!)من او را به خويشتن دعوت كردم و او خوددارى كرد.

اگر آنچه را كه من دستور مى دهم،انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد و به يقين خوار و ذليل خواهد شد، قالت فذالكن الذى لمتننى فيه و لقدراودته عن نفسه فاستعصم و لئن لم يفعل ما آمره ليسجنن و ليكونا من الصاغرين » (10) اين دومين امتحان سخت و سنگين حضرت يوسف عليه السلام بود.او بر سر دو راهى قرارداشت،يكى،تسليم شدن در برابر درخواست همسر عزيز مصر و به كام دل رسيدن و ازهر گونه ناز و نعمت و محبت برخوردار شدن و ديگرى مقاومت كردن و به زندان افتادن و اعمال سخت آن را تحمل نمودن. او بدون لحظه اى ترديد،راه خود را انتخاب كرد و به درگاه خداوند متعال رو آوردو گفت: «پروردگار!زندان(با آن همه مشكلات و رنجهايش)نزد من،محبوبتر است از آنچه اينها مرا به آن مى خوانند.اگر مكر و نيرنگ آنها را از من باز نگردانى،قلب من متمايل به آنهاخواهد شد و از جاهلان خواهم بود، قال رب السجن احب الى مما يدعوننى اليه و الاتصرف عنى كيدهن اصب اليهن و اكن من الجاهلين » (11)

از تعبيرات آيه روشن مى شود كه زنان آن مجلس نيز با همسر عزيز مصر هم صدا شدند و حضرت يوسف عليه السلام را به تسليم در برابر آن زن دعوت مى كردند و هر كدام به نوعى او را به اجابت دعوت همسر عزيز مصر فرا مى خواندند.يكى مى گفت:اى جوان! مگر جمال دل آرا و خيره كننده همسر عزيز مصر را نمى بينى؟مگر از عشق و زيبايى اولذت نمى برى؟! ديگرى مى گفت:اگر زيبايى خيره كننده او در قلب تو اثر نمى گذارد،ولى فراموش مكن كه او همسر عزيز مصر است،اگر قلب او را به دست آورى،هر چه از مال و مقام بخواهى،در اختيار تو قرار خواهد داد. سومى به او هشدار مى داد كه اگر جمال و زيبايى و يا مال و مقام او براى تو اهميت وارزش ندارد،ولى بدان كه اگر آن زن،خشمگين شود،به يك موجود خطرناك انتقامجو تبديل خواهد شد،آنگاه تو را در قعر زندان خواهد انداخت و تو در آنجا براى هميشه فراموش خواهى شد.

/ 265