اگر آنچه را كه من دستور مى دهم،انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد و به يقين خوار و ذليل خواهد شد، قالت فذالكن الذى لمتننى فيه و لقدراودته عن نفسه فاستعصم و لئن لم يفعل ما آمره ليسجنن و ليكونا من الصاغرين » (10) اين دومين امتحان سخت و سنگين حضرت يوسف عليه السلام بود.او بر سر دو راهى قرارداشت،يكى،تسليم شدن در برابر درخواست همسر عزيز مصر و به كام دل رسيدن و ازهر گونه ناز و نعمت و محبت برخوردار شدن و ديگرى مقاومت كردن و به زندان افتادن و اعمال سخت آن را تحمل نمودن. او بدون لحظه اى ترديد،راه خود را انتخاب كرد و به درگاه خداوند متعال رو آوردو گفت: «پروردگار!زندان(با آن همه مشكلات و رنجهايش)نزد من،محبوبتر است از آنچه اينها مرا به آن مى خوانند.اگر مكر و نيرنگ آنها را از من باز نگردانى،قلب من متمايل به آنهاخواهد شد و از جاهلان خواهم بود، قال رب السجن احب الى مما يدعوننى اليه و الاتصرف عنى كيدهن اصب اليهن و اكن من الجاهلين » (11)
از تعبيرات آيه روشن مى شود كه زنان آن مجلس نيز با همسر عزيز مصر هم صدا شدند و حضرت يوسف عليه السلام را به تسليم در برابر آن زن دعوت مى كردند و هر كدام به نوعى او را به اجابت دعوت همسر عزيز مصر فرا مى خواندند.يكى مى گفت:اى جوان! مگر جمال دل آرا و خيره كننده همسر عزيز مصر را نمى بينى؟مگر از عشق و زيبايى اولذت نمى برى؟! ديگرى مى گفت:اگر زيبايى خيره كننده او در قلب تو اثر نمى گذارد،ولى فراموش مكن كه او همسر عزيز مصر است،اگر قلب او را به دست آورى،هر چه از مال و مقام بخواهى،در اختيار تو قرار خواهد داد. سومى به او هشدار مى داد كه اگر جمال و زيبايى و يا مال و مقام او براى تو اهميت وارزش ندارد،ولى بدان كه اگر آن زن،خشمگين شود،به يك موجود خطرناك انتقامجو تبديل خواهد شد،آنگاه تو را در قعر زندان خواهد انداخت و تو در آنجا براى هميشه فراموش خواهى شد.