من دارم مى بخشم،تو دارى بخل مى ورزى،خدا خيرت دهد،اگر من به كسى كه اميد بخشش را دارد،تنها بعد از درخواست كمك كنم،در حقيقت بهاى چيزى را كه از او گرفته ام،داده ام،زيرا،آبروى خود را نزد من ريخته است. (19) » در ششمين آيه،ضمن اشاره به مجازات شديد بخيلان،مى فرمايد:«اما كسى كه «بخل »ورزيده و از اين راه،بى نيازى طلبد و پاداش نيك(الهى)را تكذيب كند،ما او را درمسير دشوارى قرار مى دهيم و آن هنگام كه(در جهنم)سقوط مى كند،ديگر اموال او به حالش سودى نخواهد داشت، و اما من بخل و استغنى كذب بالحسنىسنيسره للعسرى-و ما يغنى عنه ماله اذا تردى ». (20)
از اين تعبير به خوبى روشن مى شود: اولا«بخل »سبب بى نيازى و ثروت نمى شود،بلكه پيمودن اين راه،كار را در دنيا وآخرت بر انسان مشكل مى كند(توجه داشته باشيد كه واژه «العسرى »در آيه مطلق است و هرگونه مشكلى را در دنيا و آخرت شامل مى شود. ثانيا،به فرض كه از اين راه ثروت عظيمى بيندوزد و آن را در آخرت با خود ببرد،در آن هنگام كه در جهنم سقوط مى كند،چه سودى به حال او خواهد داشت. در تفسير«يسر»كه نقطه مقابل «عسر»است،مفسران بزرگ،احتمالات زيادى داده اند كه نقطه مقابل اين احتمالات،در مورد«عسر»نيز صادق است.نخست اين كه منظور از آن زمينه هاى توفيق و آسان شدن راه اطاعت خداست-در برابر واژه «عسر»كه درباره سلب توفيق و پيچيدگى راه طاعت است-بعضى آن را به معنى راه آسان زندگى و بعضى،راه بهشت و پاداشهاى بزرگ الهى و بعضى ديگر به معنى امدادهاى غيبى و مانندآن شمرده اند،ولى همان گونه كه در بالا اشاره شد،«عسر»-و همچنين يسر-مفهوم وسيع و گسترده اى دارد كه تمام امورى را كه مربوط به دنيا و آخرت است،شامل مى شود.