اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1- حشر،9.
2- فى ظلال،ج 7(ذيل آيه).
3- دهر/ 8 و9.
4- الغدير،ج 3،ص 107 به بعد.احقاق الحق،ج 3،ص 157- 171.(در اين كتاب حديث مزبور از36نفر از دانشمندان اهل سنت با بيان ماخذ حديث ذكر شده است.)
5- بقره/ 261.
6- بحار الانوار،ج 93،ص 129.
7- بقره/ 274.
8- آل عمران/ 92.
9- بقره/ 3.
10- اسراء/ 29.
11- تفسير نور الثقلين،ج 3،ص 158.
12- كنز العمال،ج 6،ص 337،حديث 15926.
13- بحار الانوار،ج 68،ص 355،حديث 17.
14- غرر الحكم،حديث 4511.
15- غرر الحكم،حديث 2145.
16- غرر الحكم،حديث 6440.
17- غرر الحكم،حديث 1738.
18- غرر الحكم،حديث 9561.
19- بحار الانوار،ج 70،ص 308.
20- بحار الانوار،ج 70،ص 307.
21- كنز العمال،ج 6،ص 392،حديث 16212.
22- غرر الحكم،حديث 333.
23- كافى،ج 4،ص 41.
24- بحار الانوار،ج 68،ص 354.
25- وسايل الشيع،ج 15،ص 252.
26- سفينة البحار،ماده صحب.
27- همان.
28- المحجة البيضاء،ج 6،ص 62.
29- همان.ص 64.
30- همان،ص 61.
31- «ابن سماك »در قرن دوم هجرى در دوران حكومت هارون الرشيد زندگى مى كرد و در سال 183 هق.در كوفه درگذشت(ر.ج.سفينة البحار،ماده سمك).
مرحوم محدث قمى در سفينة البحار در شرح حال «ابن سماك »،او را مردى خوش بيان و صاحب مواعظ واندرزها مى شمرد و از«ابن ابى الحديد»نقل مى كند كه او روزى وارد بر هارون شد،هنگامى كه چشم هارون به او افتاد،گفت:مرا موعظه كن،(هارون در همين موقع تقاضاى آب كرد).ابن سماك اشاره به آب كرد و گفت:تو را به خدا سوگند مى دهم!اگر يك بيمارى داشته باشى كه نتوانى آب بنوشى،چه مى كنى؟
گفت:حاضرم نيمى از تمام ملك و حكومتم را بدهم تا اين بيمارى برطرف شود،سپس به او گفت:بنوش.
هارون آب را نوشيد.«ابن سماك »دوباره گفت:تو را به خدا سوگند مى دهم!اگر اين آب را كه نوشيدى از تودفع نشود،چه مى كنى؟گفت:حاضرم نيمى ديگر از حكومتم را براى حل اين مشكل بدهم.ابن سماك گفت:حكومتى كه نيمى از آن فداى نوشيدن آب و نيمى فداى خارج شدن آن شود،چيزى نيست كه مردم براى آن بجنگند.
32- همان.ص 65.
33- همان.

/ 265