اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در جاى ديگر مى فرمايد: «ارضيتم بالحياة الدنيا من الآخرة; آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت راضى شده ايد؟!» سپس مى افزايد: «فما متاع الحياة الدنيا فى الآخرة الا قليل; با اينكه متاع زندگى دنيا در برابر آخرت چيز اندكى بيش نيست.» (6) آرى افراد كم ظرفيت و هوسباز، چنان دنياى كوچك و ناپايدار در نظرشان بزرگ جلوه مى كند كه حيات جاويدان و ابدى را كه مملو از مواهب الهى است به فراموشى مى سپارند. 4- در بخش ديگرى از آيات، دنيا به عنوان «عرض »(بر وزن غرض) به معنى موجود بى ثبات و زوال پذير تعبير شده است، از جمله مى فرمايد: «...تبتغون عرض الحيوة الدنيا فعند الله مغانم كثيرة...; شما سرمايه زوال پذير دنيا را طلب مى كنيد در حالى كه نزد خداوند غنيمت هاى فراوانى براى شما(در سراى آخرت) است ». (7) در جاى ديگر خطاب به اصحاب پيامبر اسلام(ص) مى فرمايد: «شما متاع ناپايدار دنيا را مى خواهيد ولى خداوند سراى ديگر را براى شما مى خواهد»، (...يريدون عرض الدنيا و الله يريد الآخرة...) (8) در آيات ديگرى نيز همين گونه تعبير ديده مى شود كه نشان مى دهد گروهى از مسلمانان يا غير مسلمين به خاطر حرص در جمع آورى متاع زوال پذير و ناپايدار دنيا از پرداختن به مواهب پايدار الهى در سراى ديگر و ارزشهاى والاى انسانى و مقام قرب به خدا باز مى مانند. آرى نعمت حقيقى زوال ناپذير نزد اوست و باقى همه «عرض » و «عارضى » و زوال پذير است. اين تعبير هشدارى است به همه دنياپرستان كه مراقب باشند سرمايه هاى عظيم انسانى خود را فداى امور زوال پذير نكنند. 5- در بخش ديگرى از آيات، از مواهب مادى دنيا تعبير به زينة الحياة الدنيا شده است. (9) تعبيراتى مشابه آن در آيات ديگر نيز آمده است، مانند: «من كان يريد الحياة الدنيا و زينتها نوف اليهم اعمالهم فيها و هم فيها لايبخسون; كسانى كه زندگى دنيا و زينت آن را بخواهند، (نتيجه) اعمالشان را در همين دنيا به طور كامل به آنها مى دهيم و چيزى از آنها كم و كاست نخواهد شد(ولى در آخرت بهره اى نخواهند داشت)». (10) در جاى ديگر خطاب به زنان پيامبر(ص) مى فرمايد: «يا ايها النبى قل لازواجك ان كنتن تردن الحياة الدنيا و زينتها فتعالين امتعكن و اسرحكن سراحا جميلا; اى پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگى دنيا و زرق و برق آن را مى خواهيد بياييد با هديه اى شما را بهره مند سازم و به طرز نيكويى رها سازم!(تا بتوانيد به مقصد خود برسيد)». (11) اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه اين زرق و برق ها تنها زيور و زينتى است براى حيات دنياى مادى. بديهى است هرگز در مورد امور حياتى و سرنوشت ساز تعبير به زينت نمى شود آن هم زينت «حيات دنيا» كه به معنى زندگى پست است. شايان توجه اينكه: حتى زينت بودن آن هم در آيات ديگر زير سؤال رفته است و تعبير به «زين » شده كه نشان مى دهد يك زينت مصنوعى و خيالى و پندارى است، نه يك زينت واقعى و حقيقى. مثلا در سوره بقره آيه 212 مى خوانيم: «زين للذين كفروا الحياة الدنيا...; زندگى دنيا براى كافران زينت داده شده است »! و در سوره آل عمران آيه 14 مى فرمايد: «زين للناس حب الشهوات من النساء و البنين و القناطير المقنطرة من الذهب و الفضة...; محبت امور مادى از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و... در نظر مردم زينت داده شده است »! اين تعبيرات و تعبيرات مشابه آن نشان مى دهد كه حتى زينت بودن اين امور جنبه پندارى و خيالى دارد و گرفتاران آنها در واقع گرفتار خيال و پندار خويشند. در اينجا سؤال مهمى مطرح است: چرا خداوند اين امور را در نظرها زينت داده؟! به يقين براى آزمايش انسانها و تربيت و پرورش آنهاست; زيرا هنگامى كه از اين اشياى زينتى جالب و دلربا كه غالبا با گناه و حرام آلوده است به خاطر خدا رها مى كند، نهال ايمان و تقوا در وجود آنها بارور مى شود وگرنه صرف نظر كردن از اشياى غير جالب افتخارى محسوب نمى شود. به تعبير دقيق تر تمايلات افسار گسيخته درونى و هوا و هوس هاى سركش، امور مادى و گناه آلود را در نظر انسان جلوه مى دهد، بنابراين زينت بودنش از درون انسان مى جوشد و اگر به خدا نسبت داده شده است به خاطر آن است كه خداوند چنين اثرى را در آن تمايلات و هوس هاى سركش آفريده و اگر در بعضى از آيات به شيطان نسبت داده شده، مانند «...و زين لهم الشيطان اعمالهم...; شيطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داد» (12) نيز به خاطر همين است كه اين تزيين از يك نظر كار خداست چرا كه اثر هر چيزى از اوست و از نظر ديگر كار هوس هاى درونى است و از ديدگاه سوم كار شيطان است(دقت كنيد). به هر حال از مجموعه آيات بالا به دست مى آيد كه حب دنيا هرگاه به صورت افراطى در آيد انسان را به بيگانگى از خدا مى كشاند.

/ 265