اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قرآن به دنبال آن مى گويد: «زمين لرزه وحشتناكى آنها را فراگرفت و صبحگاهان بدنهاى بى جانشان در خانه هاشان باقى ماند!(و اين است سرانجام يك قوم مغرور و از خدا بى خبر)»! در هفتمين آيه سخن از دوزخيان است كه در قيامت در ظلمت و تاريكى به سر مى برند در حالى كه مؤمنان با نور ايمان در عرصه محشر شتابان مى گذرند: «منافقان دوزخى آنها را صدا مى زنند كه مگر ما با شما نبوديم؟ مى گويند: آرى! و لكن شما خود را به هلاكت افكنديد  و انتظار(مرگ پيامبر را) كشيديد(و در همه چيز) شك و ترديد داشتيد و آرزوهاى دو و دراز، شما را مغرور ساخت تا فرمان خدا فرارسيد و شيطان شما را در برابر خداوند به غرور فريب واداشت »! (ينادونهم الم نكن معكم قالوا بلى و لكنكم فتنتم انفسكم و تربصتم و ارتبتم و غرتكم الامانى حتى جاء امر الله و غركم بالله الغرور) (10) سپس در آيه بعد از آن با صراحت به آنها گفته مى شود كه «امروز هيچ راه فرارى نداريد و جايگاه شما آتش دوزخ است ». در اينجا به خوبى مى بينيم كه يكى از صفات بارز منافقان دوزخى غرور و گرفتارى در چنگال آرزوهاى دور و دراز شمرده شده است.

همان گونه كه در آغاز بحث گفتيم در عنوان «غرور» معنى فريب نهفته شده است، ولى گاه انسان خودش را فريب مى دهد و مغرور مى شود و گاه شيطان و يا انسانهاى شيطان صفت را. در هشتمين آيه سخن از منافقان مغرور در اين دنياست كه چگونه در برابر مؤمنان راستين و فقير نمايش ثروت مى دادند و آنها را تحقير مى كردند، مى فرمايد: «آنها كسانى هستند كه مى گويند: به افرادى كه نزد رسول خدا هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند(غافل از اينكه) خزاين آسمانها و زمين از آن خداست ولى منافقان نمى دانند»! (هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول الله حتى ينفضوا و لله خزائن السموات و الارض و لكن المنافقين لايفقهون) (11) سپس غرور و نخوت را به اوج رسانده مى گويند: «اگر ما(از ميدان جنگ) به مدينه بازگرديم عزيزان، ذليلان را بيرون خواهند كرد در حالى كه عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است ولى منافقان نمى دانند»، (يقولون لئن رجعنا الى المدينة ليخرجن الاعز منها الاذل و لله العزة و لرسوله و للمؤمنين و لكن المنافقين لايعلمون) (12) اگر منافقان، «مغرور» نبودند اين گونه ثروت و قدرت خود را به رخ مؤمنان نمى كشيدند و به آنها با ديده حقارت نمى نگريستند و در وادى خطرناك كفر و نفاق سرگردان نمى شدند.

در نهمين آيه سخن از طبيعت انسان - يا به تعبير ديگر طبيعت انسانهاى تربيت نايافته و كم ظرفيت است - كه به هنگام نعمت و قدرت مغرور مى شوند و سركش، مى فرمايد: «اما انسان هنگامى كه خداوند او را به عنوان امتحان اكرام مى كند و نعمت مى بخشد(مغرور مى شود و) مى گويد: پروردگارم مرا گرامى داشته است »! (فاما الانسان اذا ما ابتليه ربه فاكرمه و نعمه فيقول ربى اكرمن) (13) اگر اين سخن از سر شكرگزارى و سپاس پروردگار بود به يقين مايه تواضع و كمك به يتيمان و مسكينان مى شد، ولى همان گونه كه لحن آيات بعد از آن نشان مى دهد اين سخن از روى غرور و نخوت است و به همين دليل نه تنها اثر مطلوب و سازنده اى بر آن مترتب نمى شود بلكه سرچشمه سركشى و طغيان مى گردد.

/ 265