اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بعضى آن را به اصطلاح قيد احترازى شمرده اند و گفته اند تكبر دو گونه است تكبر در مقابل اولياء الله «ناحق » است ولى در مقابل دشمنان خدا «حق » است. اما با توجه به جمله «يتكبرون فى الارض; آنها در روى زمين تكبر مى ورزند» روشن مى شود كه اين تفسير مطابق محتواى آيه نيست; (19) زيرا تكبر در زمين(استكبار در روى زمين و در برابر بندگان خدا) به هر صورت مذموم و نكوهيده است.

به هر حال در ادامه اين آيه به يكى از مهمترين آثار زيان بار تكبر اشاره كرده مى فرمايد: «آنها هر آيه و نشانه اى را از حق ببينند به آن ايمان نمى آورند و به عكس اگر راه ضلالت و گمراهى را مشاهده كنند فورا به آن متمايل مى شوند».

آرى كبر و غرور حجابى است كه سبب مى شود انسان حق را باطل و باطل را حق ببيند حجابى كه شاهراه هاى سعادت را از نظر پنهان مى كند و كوره راه هاى خطرناك ضلالت را شاهراه سعادت نشان مى دهد چه بدبختى از اين بالاتر كه انسان تمام نشانه هاى حق را ناديده بگيرد و قدم در راه ضلالت بگذارد و گمان كند در مسير سعادت گام برمى دارد.

در دوازدهمين آيه مى فرمايد: «به يقين خداوند از آنچه آنها پنهان مى كنند يا آشكار مى سازند با خبر است او مستكبران را دوست نمى دارد» (لاجرم ان الله يعلم ما يسرون و ما يعلنون انه لايحب المستكبرين) (20)

شبيه اين تعبير در قرآن مجيد كرارا ديده مى شود مانند:

«والله لايحب الظالمين; خدا ظالمان را دوست ندارد» (آل عمران 140)

«والله لايحب المفسدين; خداوند مفسدان را دوست ندارد» مائده 64)

«ان الله لايحب المعتدين; خداوند تجاوزگران را دوست ندارد» (مائده 87)

«انه لايحب المسرفين; خداوند اسرافكاران را دوست ندارد» (انعام 141)

«ان الله لايحب الخائنين; خداوند خائنان را دوست ندارد» (انفال 58)

«ان الله لايحب الفرحين; خداوند شادى كنندگان مغرور و سركش را دوست نمى دارد» (قصص 76)

در آيه مورد بحث مى فرمايد: «انه لايحب المستكبرين ».

دقت در اين گونه تعبيرات نشان مى دهد كه رابطه خاصى در ميان آنها وجود دارد. مى توان گفت قدر مشترك ميان صفات رذيله اى كه در آيات هفتگانه بالا آمده همان حب ذات و خود بزرگ بينى است كه سرچشمه «ظلم » و «فساد» و «اسراف » و «فخرفروشى » بر ديگران مى شود.

اينكه مى فرمايد: خدا اين گروه هاى هفتگانه را دوست ندارد مفهومش اين است كه آنها را از ساحت قدسش طرد مى كند; چرا كه بدترين و خطرناكترين رذايل اخلاقى كه مانع قرب الى الله است بر وجود آنها حاكم است.

در سيزدهمين آيه مورد بحث كه طبق شان نزولى كه مفسران ذكر كرده اند ناظر به گفتگوى گروهى از مسيحيان نجران است مى فرمايد: «مسيح هرگز از اين استنكاف نداشت كه بنده خدا باشد و نه فرشتگان مقرب او(از بندگى خدا استنكاف دارند) و آنها كه از عبوديت و بندگى او خوددارى كنند و تكبر ورزند به زودى همه آنها را در قيامت محشور خواهد كرد(و مجازاتشان مى كند)» (لن يستنكف المسيح ان يكون عبدا لله و لا الملائكة المقربون و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم الله جميعا) (21)

در آيه بعد به عنوان تاكيد بيشتر بر اين اصل مهم سرنوشت ساز مى فرمايد: «اما آنها كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند پاداش آنان را به طور كامل خواهد داد و از فضلش بر آنها خواهد افزود و آنها را كه استنكاف كردند و تكبر ورزيدند

مجازات دردناكى خواهد نمود(و در برابر اين مجازات سخت الهى) براى خود غير از خدا يار و ياورى نخواهند يافت!» (فاما الذين آمنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم و يزيدهم من فضله و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذابا اليما و لايجدون لهم من دون الله وليا و لا نصيرا) (22)

اين آيات ناظر به ادعاهاى بى اساس گروهى از مسيحيان است كه به الوهيت مسيح(ع) قائل بودند و تصور مى كردند اگر كسى مسيح(ع) را از مقام خدايى پايين آورد و او را بنده خدا بداند اهانتى به مقام والاى او نموده است.

/ 265