سیری در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در نهج البلاغه - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقايسه با ساير مواعظ

ما در فارسي و عربي مواعظ زيادي داريم، مواعظي 189 در اوج تعالي و لطافت ولي در قالب نظم و شعر.
در عربي قصيده معروف ابوالفتح بستي كه با اين بيت آغاز مي شود:




  • زيادة المرء في دنياه نقصان
    و ربحه غير محض الخيز نقصان



  • و ربحه غير محض الخيز نقصان
    و ربحه غير محض الخيز نقصان



و همچنين قصيده رثائيه ابوالحسن تهامي كه به مناسبت مرگ فرزند جوانش سروده است و اولش اينست:




  • حكم المنية في البرية جار
    ما هذه الدنيا بدار قرار



  • ما هذه الدنيا بدار قرار
    ما هذه الدنيا بدار قرار



و همچنين قسمتهاي اول قصيده معروف برده اثر طبع بلند بوصيري مصري، آنجا كه مي گويد:




  • فان امارتي بالسوء ما اتعظت
    من جهلها بنذير الشيب و الهرم



  • من جهلها بنذير الشيب و الهرم
    من جهلها بنذير الشيب و الهرم



تا آنجا كه وارد مدح حضرت رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله مي شود و اصل قصيده در مدح ايشان است و باقي مقدمه است و مي گويد:




  • ظلمت سنة من احيي الظلام الي
    ان اشتكت قدماه الضر من ورم



  • ان اشتكت قدماه الضر من ورم
    ان اشتكت قدماه الضر من ورم



هر كدام از اينها يك اثر جاويدان است و مانند ستاره در ادبيات اسلامي عربي مي درخشد و هرگز كهنه و فرسوده نخواهد شد.

در فارسي، اشعار موعظه اي سعدي در گلستان و بوستان و قصائد، فوق العاده جالب و مؤثر است و در نوع خود شاهكار است، مانند اشعار معروفي كه در مقدمه گلستان آورده و با اين بيت آغاز مي شود:




  • هر دم از عمر مي رود نفسي
    چون نگه مي كنم نمانده بسي



  • چون نگه مي كنم نمانده بسي
    چون نگه مي كنم نمانده بسي



و يا در قصائد آنجا كه مي گويد:




  • ايها الناس جهان جاي تن آساني نيست
    مرد دانا به جهان داشتن ارزاني نيست



  • مرد دانا به جهان داشتن ارزاني نيست
    مرد دانا به جهان داشتن ارزاني نيست



يا آنجا كه مي گويد:




  • جهان بر آب نهاده است و زندگي بر باد
    غلام همت آنم كه دل بر او ننهاد



  • غلام همت آنم كه دل بر او ننهاد
    غلام همت آنم كه دل بر او ننهاد



يا آنجا كه مي گويد:




  • بس بگرديد و بگردد روزگار
    دل به دنيا در نبندد هوشيار



  • دل به دنيا در نبندد هوشيار
    دل به دنيا در نبندد هوشيار



بوستان سعدي پر است از موعظه هاي آبدار جاندار و شايد باب نهم كه در توبه و راه صواب است از همه عاليتر باشد.

همچنين است پاره اي از مواعظ مولوي در مثنوي و ساير شعراي فارسي زبان كه فعلا مجال ذكر نمونه از آنها نيست.

در ادبيات اسلامي "اعم از عربي يا فارسي" مواعظ و حكم بسيار عالي وجود دارد. منحصر به اين دو زبان نيست؛ در زبان تركي و اردو و بعضي از زبانهاي ديگر نيز اين بخش از ادبيات اسلامي جلوه خويش را نموده است و يك روح خاص بر همه آنها حكمفرماست .

اگر كسي با قرآن كريم و كلمات رسول اكرم و اميرالمؤمنين و ساير ائمه دين و اكابر اوليه مسلمين آشنا باشد مي بيند يك روح كه همان روح اسلامي است در همه مواعظ فارسي آشكار است؛ همان روح است ولي در جامه و پيكره زبان شيرين فارسي.

اگر كسي يا كساني در دو زبان عربي و فارسي تبحر داشته باشند و با ساير زبانهايي كه ادبيات اسلامي را منعكس كرده اند نيز آشنايي داشته باشند و شاهكارهايي كه در زمينه مواعظ اسلامي بوجود آمده جمع آوري كنند، معلوم خواهد شد كه فرهنگ اسلامي از اين نظر فوق العاده غني و پيشرفته است.

ولي تعجب در اينست كه همه نبوغ فارسي زبانان از نظر مواعظ در شعر ظهور كرده است اما در نثر هيچ اثر برجسته اي وجود ندارد. در
نثر آنچه وجود دارد به صورت جمله هاي كوتاه و كلمات قصار است، مانند نثر گلستان كه قسمتي از آنها موعظه است و در نوع خود شاهكار است و يا جمله هايي كه از خواجه عبدالله انصاري نقل شده است.

البته اطلاعات من ضعيف است ولي تا آنجا كه اطلاع دارم در متون فارسي يك نثر موعظه اي قابل توجه كه از حدود كلمات قصار تجاوز كرده باشد و به اصطلاح در حد يك مجلس ولو كوتاه بوده باشد وجود ندارد، خصوصا اينكه شفاها و از ظهر القلب القا شده باشد و سپس جمع آوري و در متن كتب ثبت شده باشد.

مجالسي كه از مولانا يا از سعدي نقل شده كه در مجالس ارشاد براي پيروان خود به صورت وعظ القا مي كرده اند در دست است ولي به هيچ وجه آب و رنگ اشعار موعظه اي آن مردان بزرگ را ندارد تا چه رسد به اينكه با مواعظ نهج البلاغه قابل مقايسه باشد.

همچنين است متوني كه به صورت رساله يا نامه نوشته شده است و اكنون در دست است، نظير نصيحةالملوك ابوحامد محمد غزالي و تازيانه سلوك احمد غزالي كه نامه اي است مفصل خطاب به مريد و شاگردش عين القضاة همداني.

/ 73