نهج البلاغه و ترك دنيا - سیری در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در نهج البلاغه - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نهج البلاغه و ترك دنيا

از جمله مباحث نهج البلاغه، منع و تحذير شديد از دنيا پرستي است. آنچه در بخش پيش درباره مقصود و هدف زهد گفتيم روشن كننده مفهوم دنياپرستي نيز هست، زيرا زهدي كه بدان شديدا ترغيب شده است نقطه مقابل دنيا پرستي است كه سخت نفي گرديده است. با تعريف و توضيح هر يك از اين دو مفهوم، ديگري نيز روشن مي شود. ولي نظر به تاكيد و اصرار فراوان و فوق العاده اي كه در مواعظ اميرالمؤمنين علي عليه السلام درباره منع و تحذير از دنيا پرستي به عمل آمده است و اهميت في نفسه اين موضوع، ما اين را جداگانه و مستقل طرح مي كنيم و توضيحات بيشتري مي دهيم تا هر گونه ابهام رفع بشود.

نخستين مطلب اينست كه چرا اين همه در كلمات اميرالمؤمنين به اين مطلب توجه شده است، بطوري كه نه خود ايشان مطلب ديگري را اين اندازه مورد توجه قرار داده اند نه رسول اكرم و يا ساير ائمه اطهار اين اندازه درباره غرور و فريب دنيا و فنا و ناپايداري آن و
بي وفايي آن و لغزانندگي آن و خطرات ناشي از تجمع مال و ثروت و وفور نعمت و سرگرمي بدانها سخن گفته اند.

خطري كه غنائم بوجود آورد

اين يك امر تصادفي نيست، مربوط است به سلسله خطرات عظيمي كه در عصر علي عليه السلام يعني در دوران خلافت خلفاء خصوصا دوره خلافت عثمان كه منتهي به دوره خلافت خود ايشان شد، متوجه جهان اسلام از ناحيه نقل و انتقالات مال و ثروت گرديده بود.

علي عليه السلام اين خطرات را لمس مي كرد و با آنها مبارزه مي كرد، مبارزه اي عملي در زمان خلافت خودش كه بالأخره جانش را روي آن گذاشت، و مبارزه اي منطقي و بياني كه در خطبه ها و نامه ها و ساير كلماتش منعكس است.

فتوحات بزرگي نصيب مسلمانان گشت. اين فتوحات مال و ثروت فراواني را به جهان اسلام سرازير كرد، ثروتي كه به جاي اينكه به مصارف عموم برسد و عادلانه تقسيم شود، غالبا در اختيار افراد و شخصيتها قرار گرفت. مخصوصا در زمان عثمان اين جريان فوق العاده قوت گرفت؛ افرادي كه تا چند سال پيش فاقد هر گونه ثروت و سرمايه اي بودند داراي ثروت بي حساب شدند. اينجا بود كه دنيا كار خود را كرد و اخلاق امت اسلام به انحطاط گراييد.

فريادهاي علي در آن عصر خطاب به امت اسلام، به دنبال احساس اين خطر عظيم اجتماعي بود.

مسعودي در ذيل احوال عثمان مي نويسد:
عثمان فوق العاده كريم و بخشنده بود "البته از بيت المال!". كارمندان دولت و بسياري از مردم ديگر راه او را پيش گرفتند. او را براي اولين بار در ميان خلفا خانه خويش را با سنگ و آهك بالا برد و درهايش را از چوب ساج و عرعر ساخت و اموال و باغات و چشمه هايي در مدينه اندوخته كرد، وقتي كه مرد در نزد صندوقدارش صدو پنجاه هزار دينار و يك ميليون درهم پول نقد بود. قيمت املاكش در وادي القري و حنين و جاهاي ديگر، بالغ بر صد هزار دينار مي شد. اسب و شتر فراواني از او باقي ماند.

آنگاه مي نويسد:

در عصر عثمان جماعتي از يارانش مانند خودش ثروتها اندوختند: زبير بن العوام خانه اي در بصره بنا كرد كه اكنون در سال 332 "زمان خود مسعودي است" هنوز باقي است، و معروف است خانه هايي در مصر، كوفه و اسكندريه بنا كرد. ثروت زبير بعد از وفات پنجاه هزار دينار پول نقد و هزار اسب و هزارها چيز ديگر بود. خانه اي كه طلحة بن عبدالله در كوفه با گچ و آجر و ساج ساخت هنوز "در زمان مسعودي" باقي است و به دارالطلحتين معروف است. عايدات روزانه طلحه از املاكش در عراق هزار دينار بود. در سر طويله او هزار اسب بسته بود. پس از مردنش
يك سي و دوم ثروتش هشتاد و چهار هزار دينار برآورد شد.

مسعودي نظير همين ثروتها را براي زيد بن ثابت و يعلي بن اميه و بعضي ديگر مي نويسد.

بديهي است كه ثروتهاي بدين كلاني از زمين نمي جوشد و از آسمان هم نمي ريزد؛ تا در كنار چنين ثروتهايي فقرهاي موحشي نباشد، چنين ثروتها فراهم نمي شود. اينست كه علي عليه السلام در خطبه 129 پس از آنكه مردم را از دنياپرستي تحذير مي دهد مي فرمايد:

و قد اصبحتم في زمن لا يزداد الخير فيه الا ادبارا، و لا الشر الا اقبالا و لا الشيطان في هلاك الناس الا طمعا. فهذا اوان قويت عدته و عمت مكيدته و امكنت فريسته. اضرب بطرفك حيث شئت من الناس فهل تبصر الا فقيرا يكابد فقرا او غنيا بدل نعمة الله كفرا او بخيلا اتخذ البخل بحق الله دفرا او متمردا كان باذنه عن سمع المواعظ و قرا؟ اين خياركم و صلحاؤكم و اين احراركم و سمحاؤكم؟ و اين المتورعون في مكاسبهم و المتنزهون في مذاهبهم؟

همانا در زماني هستيد كه خير دائما واپس مي رود، و شر همي به پيش مي آيد، و شيطان هر لحظه بيشتر به شما طمع مي بندد. اكنون زماني است كه تجهيزات شيطان "وسائل غرور شيطاني" نيرو گرفته و فريب شيطان در همه جا گسترده شده و شكارش آماده است. نظر كن، هر جا
مي خواهي از زندگي مردم را تماشا كن؛ آيا جز اين است كه يا نيازمندي مي بيني كه با فقر خود دست و پنجه نرم مي كند و يا توانگري كافر نعمت يا ممسكي كه امساك حق خدا را وسيله ثروت اندوزي قرار داده است، و يا سركشي كه گوشش به اندرز بدهكار نيست؟ كجايند نيكان و شايستگان شما؟ كجايند پارسايان شما در كار و كسب؟ كجايند پرهيزكاران شما؟...

شكر نعمت

اميرالمؤمنين در كلمات خود نكته اي را ياد مي كند كه آن را سكر نعمت يعني مستي ناشي از رفاه مي نامد كه به دنبال خود بلاي انتقام را مي آورد.

در خطبه 151 مي فرمايد:

ثم انكم معشر العرب اغراض بلايا قد اقتربت، فاتقوا سكرات النعمة و احذروا بوائق النقمة.

شما مردم عرب هدف مصائبي هستيد كه نزديك است. همانا از مستي هاي نعمت بترسيد و از بلاي انتقام بهراسيد.

آنگاه علي عليه السلام شرح مفصلي درباره عواقب متسلسل و متداوم اين ناهنجاريها ذكر مي كند. در خطبه 185 آينده وخيمي را براي
مسلمين پيشگويي مي كند، مي فرمايد:

ذاك حيث تسكرون من غير شراب بل من النعمة و النعيم.

آن در هنگامي است كه شما مست مي گرديد، اما 261 نه از باده، بلكه از نعمت و رفاه.

آري، سرازير شدن نعمتهاي بي حساب به سوي جهان اسلام و تقسيم غير عادلانه ثروت و تبعيضهاي ناروا، جامعه اسلامي را دچار بيماري مزمن دنيازدگي و رفاه زدگي كرد.

علي عليه السلام با اين جريان كه خطر عظيمي براي جهان اسلام بود و دنباله اش كشيده شد، مبارزه مي كرد و كساني را كه موجب پيدايش اين درد مزمن شدند انتقاد مي كرد. خودش در زندگي شخصي و فردي، درست در جهت ضد آن زندگي ها عمل مي كرد؛ هنگامي هم كه به خلافت رسيد، در صدر برنامه اش مبارزه با همين وضع بود.

/ 73