سیری در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در نهج البلاغه - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وجهه عام سخن مولي

اين مقدمه كه گفته شد براي اين است كه وجهه خاص سخن اميرالمؤمنين در مورد دنياپرستي كه متوجه يك پديده مخصوص اجتماعي آن عصر بود روشن شود.

از اين وجهه خاص كه بگذريم، بدون شك، وجهه اي عام نيز هست كه اختصاص به آن عصر ندارد، شامل همه عصرها و همه مردم است و جزء اصول تعليم و تربيت اسلامي است؛ منطقي است كه از
قرآن كريم سرچشمه گرفته و در كلمات رسول خدا و اميرالمؤمنين و ساير ائمه اطهار و اكابر مسلمين تعقيب شده است. اين منطق است كه دقيقا بايد روشن شود. ما در بحث خود بيشتر متوجه وجهه عام سخن اميرالمؤمنين هستيم، وجهه اي كه از آن وجهه همه مردم در همه زمانها مخاطب علي هستند.

زبان مخصوص هر مكتب

هر مكتب زبان مخصوص به خود دارد؛ براي درك مفاهيم و مسائل آن مكتب بايد با زبان مخصوص آن مكتب آشنا شد.

از طرف ديگر، براي فهم زبان خاص آن مكتب بايد در درجه اول بينش كلي آنرا درباره هستي و جهان و حيات و انسان و به اصطلاح جهان بيني آنرا بدست آورد.

اسلام جهان بيني روشني درباره هستي و آفرينش دارد؛ با ديد ويژه اي به حيات و زندگي انسان مي نگرد.

از جمله اصول جهان بيني اسلامي اينست كه هيچگونه ثنويتي در هستي نيست. آفرينش از نظر بينش توحيدي اسلام به دو بخش بايد و نبايد تقسيم نمي شود؛ يعني چنين نيست كه برخي موجودات خير و زيبا هستند و مي بايست آفريده شوند ولي برخي ديگر شر و نازيبا هستند و نمي بايست آفريده شوند و آفريده شدند.

در جهان بيني اسلامي اين چنين منطقي كفر و منافي با اصل توحيد است. از نظر اسلام همه چيز بر اساس خير و حكمت و حسن و غايت آفريده شده است:
الذي احسن كل شي ء خلقه. [ سجده: 7. ]

ما تري في خلق الرحمان من تفاوت. [ ملك: 3. ]

عليهذا منطق اسلام در مورد ذم دنيا هرگز متوجه جهان آفرينش نيست. جهان بيني اسلامي كه بر توحيد خالص بنا شده است، بر روي توحيد در فاعليت تكيه فراوان كرده است؛ شريكي در ملك خدا قائل نيست. اين چنين جهان بيني نمي تواند بدبينانه باشد. انديشه چرخ كجمدار و فلك كج رفتار يك انديشه اسلامي نيست. پس ذم دنيا متوجه چيست؟

دنياي مذموم

معمولا مي گويند آنچه از نظر اسلام مذموم و مطرود است علاقه به دنيا است. اين سخن، هم درست است و هم نادرست. اگر مقصود از علاقه، صرف ارتباط عاطفي است، نمي تواند سخن درستي باشد، چون انسان در نظام كلي خلقت همواره با يك سلسله علائق و عواطف و تمايلات آفريده مي شود و اين تمايلات جزء سرشت او است، او خودش اينها را كسب نكرده است. و به علاوه، اين علائق زائد و بي جا نيست. همانطوري كه در بدن انسان هيچ عضو زائدي وجود ندارد "حتي يك مويين رگ اضافي هم در كار نيست" هيچ عاطفه و علاقه طبيعي زائدي هم وجود ندارد. تمام تمايلات و عواطف سرشتي بشر
متوجه هدفها و غاياتي حكيمانه است.

قرآن كريم اين عواطف را به عنوان آيات و نشانه هايي از تدبير الهي و حكمتهاي ربوبي ياد مي كند:

و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة. [ روم: 21. ]

از جمله نشانه هاي حق اينست كه از جنس خود شما همسراني براي شما آفريده كه در كنار آنها آرامش بيابيد و ميان شما و آنها الفت و مهرباني قرار داد.

اين عواطف و علائق يك سلسله كانالهاي ارتباطي ميان انسان و جهان است؛ بدون اينها انسان نمي تواند راه تكامل خويش را بپيمايد.

پس جهان بيني اسلامي همانطور كه به ما اجازه نمي دهد جهان را محكوم و مطرود و مذموم بشماريم اجازه نمي دهد علائق طبيعي و كانالهاي ارتباطي انسان و جهان را نيز زائد و بي مصرف و قطع شدني بدانيم، اين علائق و عواطف، جزئي از نظام عمومي آفرينش است.

انبياء و اولياء حق از اين عواطف در حد اعلا برخوردار بودند.

حقيقت اينست كه منظور از علاقه به دنيا تمايلات طبيعي و فطري نيست؛ مقصود از علاقه و تعلق، بسته بودن به امور مادي و دنياوي و در اسارت آنها بودن است كه توقف است و ركود است و باز ايستادن از حركت و پرواز است و سكون است و نيستي است. اين
است كه دنيا پرستي نام دارد و اسلام سخت با آن مبارزه مي كند، و اين است آن چيزي كه بر ضد نظام تكاملي آفرينش است و مبارزه با آن همگامي با ناموس تكاملي آفرينش است. تعبيرات قرآن مجيد در اين زمينه در حد اعجاز است و در فصل هاي آينده اين مطلب را توضيح خواهيم داد.

/ 73