علیرضا سبحانی، علی کربلایی پازوکی، احمد بهشتی، عباس جلالی، فاطمه نقیبی، جعفر سبحانی، سید محمد حکاک، اصغر هادوی کاشانی، محمدرضا غفوریان، سید محمود نبویان، علیرضا قائمی نیا، رضا باقی زاده
بنابر اصل جامعيت قرآن، برخى اين مجموعه عظيم الهى را حاوى كليه علوم و مسائل مورد نياز بشر پنداشته و در پى ايجاد رابطه مابين كليه علوم نوين با قرآن برآمده اند. آيت الله معرفت اين پندار را افراطى مى داند و مى گويد: «اين ادعا كه هرآنچه بشر به آن رسيده يا مى رسد مانند دستاوردهاى علمى، فنى، فرهنگى و... از قرآن بوده، و يا ريشه قرآنى دارد، ادعايى گزاف و بى اساس است. مقصود از كمال و جامعيت قرآن، جامعيت در شؤون دينى، اعم از اصول و فروع آن است; يعنى آنچه در رابطه با اصول ، معارف و احكام و تشريعات، بطور كامل در دين مطرح گشته است; به عبارت ديگر هرآنچه كه در زمينه سلامت و سعادت معنوى، روحى و اخلاقى انسان است، در برنامه ها و اهداف قرآن قرار دارد، اما روشهاى اجرايى، ساختارى و اجتماعى براى پياده كردن اين برنامه ها به عهده انسانهاست. بايستى به اين نكته توجه داشت كه دليل ادعاى قرآن كريم به كمال، در «اليوم اكملت لكم دينكم » و يا «تبيانا لكل شى ء» برعهده داشتن تشريع مطالب است; چنانچه از زاويه تكوين چنين مى گفت، بايد انتظار مى داشتيم كه هرآنچه بشر از علوم طبيعى، تجربى و... نياز دارد بطور كامل در قران آمده باشد و يا حداقل ريشه اش در قرآن باشد; ولى منظور قرآن از «بيان هرچيز» و «كامل بودن دين » آن است كه قرآن هرآنچه را در زمينه شريعت است،براى ما طرح و پايه ريزى كرده است. (15) آيه «و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين » (16) نيز كه برخى براى تاييد صحبت خود مبنى بر اينكه در قرآن همه علوم بشرى و طبيعى نهفته است، بدان تمسك جسته اند، زمانى مورد قبول است كه «كتاب مبين » را «قرآن » فرض كنيم، حال آنكه مفسران آن را «لوح محفوظ » تفسير كرده اند; يعنى هرآنچه در عالم وجود تحقق مى يابد، در آن لوح محفوظ ثبت مى گردد. طبق شواهد ارائه شده مفسران، منظور از «كتاب مبين » در آيه فوق «قرآن » نيست. آية الله معرفت جايى ديگر در تاييد صحبت خود، دخالت قرآن در امور مربوط به علوم طبيعى را كه بشر خود بايستى بدان برسد، دور از شان قرآن كريم دانسته مى گويد: از طرفى شان قرآن و دين اقتضا نمى كند در امورى كه مربوط به يافته هاى خود بشر است، دخالت كندو حتى راهنمايى كردن او هم معنا ندارد; زيرا خداوند به انسان عقل و خرد ارزانى داشته و فرموده:«و علم ادم الاسماء كلها» (17) يعنى به انسان اسماء را آموخته است. منظور از اسماء حقايق اشياست; يعنى ما به انسان قدرت پى بردن به تمام حقايق هستى را داده ايم و براى آنكه جنبه جانشينى او در زمين به منصه ظهور برسد، بايد خود جوشيده و به فعليت برسد.