نقد و بررسى - پیامبر شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامبر شناسی - نسخه متنی

علیرضا سبحانی، علی کربلایی پازوکی، احمد بهشتی، عباس جلالی، فاطمه نقیبی، جعفر سبحانی، سید محمد حکاک، اصغر هادوی کاشانی، محمدرضا غفوریان، سید محمود نبویان، علیرضا قائمی نیا، رضا باقی زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بر اساس اصل دوم، معجزات به عنوان پديده هاى بى قانون، نادرست بوده و ديگر نمى توان از معجزات به معناى پديده هاى بدون قانون صحبت نمود و بدين جهت ادعاى كتاب مقدس در مورد معجزات مختلف - كه پديده هاى غير عادى مى باشند - باطل است و در نهايت، مطابق اصل سوم، دين مسيحيت كه بر اساس اصل ورود خداوند در تاريخ و ظهور عيسى براى نجات انسان مبتنى است نقض مى گردد زيرا بنابراين اصل، مجموعه عالم هيچ گاه پاره نمى شود و هيچ چيز از خارج اين مجموعه در داخل اين مجموعه وارد نمى شود.

بدين ترتيب، با پذيرفتن سه اصل جهان بينى نقد تاريخى، سه مسئله مهم در عقايد مسيحيت مورد تهديد قرار گرفت: 1- وحى بودن الفاظ و محتواى كتاب مقدس. 2- معناى سنتى معجزه. 3- ورود خداوند در عالم تاريخ براى نجات انسان. (10)

نقد و بررسى

مباحث بيان شده را از دو منظر برون دينى و درون دينى مورد تحليل و بررسى قرار مى دهيم. در مقاله حاضر صرفا بررسى برون دينى مورد نظر است و بررسى درون دينى را به مجالى ديگر وامى نهيم.

نقدى برون دينى

از ديدگاه برون دينى، چند مساله را يادآورى مى نماييم:

1- صرف پذيرفتن اين امر كه كتب مقدس مسيحيت، الفاظى بشرى است مستلزم آن نيست كه كتب مقدس همه اديان، الفاظى بشرى باشند. به ديگر سخن ، وجود چند كتاب مقدس - مانند تورات و انجيل - كه الفاظى بشرى هستند موجب آن نمى شود كه مغالعه كل و جزء، صورت گرفته و با تعميم نابجا و مغالطه آميز نتيجه گرفته شود كه هر كتاب مقدسى، الفاظى بشرى است. در حقيقت تمام پيامبران اولوالعزم و از جمله حضرت موسى (ع) و عيسى (ع) داراى كتاب آسمانى بوده كه وحى و الفاظ الهى بوده است و پس از ايشان است كه اين كتب و شريعتشان مورد تحريف واقع شده است. شخصيتهاى متعددى سبب تحريف در دين مسيحيت شده اند و يكى از شخصيتهاى برجسته مسيحيت كه حتى به اعتراف نويسندگان مسيحى سبب تحريف دين سيحيت شده است، «پولس » مى باشد.

«ويلز» مورخ انگليسى در اين مورد مى گويد:

«همان وقت معلم بزرگ ديگرى پديدار شد كه بسيارى از چهره هاى مورد اعتماد معاصر، او را مؤسس حقيقى مسيحيت مى شمارند» يعنى شاول طرسولى يا پولس. او يهودى زاده بود، هر چند برخى نويسندگان يهود آن را انكار مى كنند، ولى شكى نيست كه او نزد استادان يهودى درس خوانده بود، جز آنكه او در الهيات هلنيتى اسكندريه متبحر بود و متاثر از شيوه هاى تعبير فلسفى از مكاتب هلنيتى و شيوه هاى بحث رواقيان و داراى ديدگاه دينى بود و مدتها پيش از آنكه نامى از يسوع ناصرى شنيده شود، به تعليم مردم پرداخته بود» . (11)

«رنان » نيز در اين مورد مى گويد:

«براى فهم تعاليم حقيقى حضرت عيسى (ع) همان گونه كه او مى فهميد، سزاوار است در آن تفسيرها شرحهاى دروغى كه چهره تعاليم مسيح را زشت ساخته و آن را زير پرده ضخيمى از تيرگى پوشانده است بحث و بررسى كنيم، بررسى ما به دوران پولس برمى گردد كه تعاليم مسيح را نفهميد، بلكه آن را بر محمل ديگرى حمل كرد، سپس آن را با بسيارى از سنت هاى فريسيان و تعاليم «عهد عتيق » به هم آميخت. از عهد پولس بود كه «تلمود» آشكار شد كه به تعاليم كنيه ها معروف بود، ولى تعاليم اصلى و حقيقى مسيح، صفت الهى و كمال خود را از دست داد...و آن شارحان و مفسران، مسيح را خدا مى خوانند، بى آنكه براى آن دليلى بياورند و در ادعاى خود به سخنانى در پنج سفر استناد مى كنند، با اينكه آن سخنان كمترين دلالتى بر اينكه مسيح، همان خداست ندارد» (12)

بنابراين، وجود تحريف در دين مسيحيت، و نيز اعتراف اكثريت متفكرين مسيحى و حتى اعتراف خود كتاب مقدس به اين امر كه اين كتب بعد از ظهور حضرت عيسى (ع) توسط انسانهاى عادى به رشته تحرير در آمده است، امرى مسلم و مورد قبول مى باشد و لكن پذيرش چنين امرى مستلزم آن نيست كه با تعميم نابجا و مغالطه آميز، همه اديان - و از جمله اسلام - را تحريف شده و يا همه كتب مقدس - و از جمله قرآن كريم - را الفاظى بشرى بدانيم. سخنى كه هيچ گونه دليلى ندارد و بلكه ادله متعدد در رد آن موجود است.

علاوه بر اين، كافى است كه انسان نظرى به قرآن بيفكند تا غير بشرى بودن آن را به راحتى و به صورت آشكار دريابد.

معارف عظيم موجود در آيات قرآن، تصريحات بسيار متعدد آيات قرآن در رد و انكار بشرى بودن آن و به ويژه آيات متعدد تحدى، شاهدى قوى بر الهى بودن معارف و الفاظ آن مى باشد. (اين موضوع در مباحث درون دينى بسط بيشترى خواهد يافت) .

2- اصول جهان بينى نقد تاريخى، مورد قبول نيست زير

/ 89