قصه «شق الصدر» در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد - پیامبر شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامبر شناسی - نسخه متنی

علیرضا سبحانی، علی کربلایی پازوکی، احمد بهشتی، عباس جلالی، فاطمه نقیبی، جعفر سبحانی، سید محمد حکاک، اصغر هادوی کاشانی، محمدرضا غفوریان، سید محمود نبویان، علیرضا قائمی نیا، رضا باقی زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. ضعف متن روايت

محمود ابوريه در كتاب «اضواء على السنة المحمدية » به نقل از استادش «محمد عبده » مى گويد: اين خبر از اخبار ظنيه بوده و خبر واحد است و موضوع آن عالم غيب است و ايمان به غيب نيز جزو عقايد مى باشد و در آن ظن و گمان مفيد فايده نيست، به دليل قول خداوند: «...ان الظن لا يغنى من الحق شيئا» (27) بنابراين، ما مكلف نيستيم به مضمون اين روايات ايمان بياوريم. (28)

3. تعارض بين مفاد روايات

در بين مفاد رواياتى كه در مورد اين واقعه نقل شده، تعارض آشكارى به چشم مى خورد. ابن هشام مى گويد: سبب ارجاع رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم به مادرش اين بود كه عده اى از مسيحيان حبشه او را با دايه اش ديدند، آنگاه از او (دايه اش) سؤالاتى كردند و پيامبر را مورد معاينه قرار دادند، آنگاه به دايه اش گفتند: ما اين كودك را مى گيريم و به سرزمين حبشه مى بريم، (با شنيدن اين سخنان) حليمه بر جان پيامبر ترسيد و او را به مادرش برگرداند. (29) در حالى كه در ادامه مطلب ابن هشام و ديگران نيز در كتابهايشان نقل كرده اند كه علت برگرداندن پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به نزد مادرش داستان شكافتن سينه او بوده است; زيرا حليمه و شوهرش ترسيدند جنيان به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم لطمه اى وارد كنند (30) ، بنابراين او را به مادرش برگرداندند. (31) چگونه ممكن است، پاره شدن سينه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سبب برگشت او به مادرش باشد؟ در حالى كه وقوع اين حادثه را در سن دو يا سه سالگى پيامبر نقل كرده اند، با اين كه همه اتفاق دارند كه پيامبر بعد از اتمام پنج سالگى به مادرش برگردانده شد. (32)

4. منبع شرارت كجاست؟

آيا ممكن است غده يا (لخته) خونى در قلب، منبع شرارت باشد، در حالى كه شرارت و تقوا به قلب مادى ربطى ندارد. به علاوه چرا چندين مرتبه اين عمل تكرار شده، آيا العياذ بالله اين به بدى سيرت و ذات پيامبر بر نمى گردد وبهره پيامبر نسبت به ساير افراد بنى آدم از شيطان بيشتر نبوده است؟

5. آيا ايجاد طهارت باطنى احتياج به عمليات جراحى دارد؟

اگر خداوند بخواهد بنده اش را از شرور و بديها پاك كند آيا احتياج به عمل جراحى، آن هم در انظار عمومى دارد و چگونه ملك مجرد با پر و بالش اين عمل را انجام مى دهد؟ !

6. شيطان را بر بندگان مخلص خدا راهى نيست

آيا اين قبيل روايات با آنچه در آيات قرآنى آمده كه شيطان بر بندگان مخلص خدا راه نفوذ ندارد، معارض نيست؟

و هنگام تعارض بايد جانب كداميك را گرفت؟

خداوند در قرآن از قول شيطان نقل مى كند كه او مى گويد: «پروردگارا! بدانچه گمراهم نمودى هر آينه زينت مى دهم در زمين براى بندگان و به زودى همه آنها، به جز بندگان مخلصت را گمراه مى كنم » (33) خداوند در جواب شيطان مى فرمايد: «بر بندگان من تو را سلطه اى نيست » . (34)

«ابوريه » بعد از آوردن اين آيات مى گويد: «چگونه اينان كتاب خدا را به وسيله سنت ظنيه و احاديث متواتر را با اخبار آحاد كه فقط مفيد ظن است، دفع مى كنند» . (35)

قصه «شق الصدر» در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد

ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه اش در ذيل كلام امير مؤمنان عليه السلام در خطبه قاصعه آنجا كه حضرت مى فرمايد:

«لقد قرن الله به من لدن كان فطيما اعظم ملك من ملائكته، يسلك به طريق المكارم ومحاسن اخلاق العالم ليله و نهاره » (36) مى گويد: «ينبغى ان نذكر الان ما ورد فى شان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم وعصمه بالملائكة ليكون ذلك تقريرا و ايضاحا لقوله عليه السلام (ولقد قرن الله...) . (37)

«شايسته است آنچه در شان و عصمت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم وارد شده است را ذكر كنيم تا توضيحى روشن براى كلام حضرت باشد كه فرمود: (لقد قرن الله...)» .

وى در تفسير كلام حضرت عليه السلام به ذكر جريان شق صدر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به نقل از «كتاب تاريخ طبرى » مى پردازد. و در جهت تاييد اين مطلب حديثى را از امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه اصحاب امام باقر عليه السلام از او در مورد قول خداوند كه مى فرمايد: «الا من آرتضى من رسول...» سؤال كردند. حضرت عليه السلام فرمود: «خداوند براى انبياى خود ملائكه اى را مامور كرده كه اعمال آنها را حفظ و رسالت را به آنها تبليغ مى كنند و براى پيامبر اسلام ملك عظيمى را موكل كرده كه از هنگام شيرخوارگى او را به خيرات و خوبيها و مكارم اخلاق ارشاد و از بديها باز مى دارد» . (38)

ب) ديدگاه دانشمندان شيعه در مورد قصه «شق صدر النبى صلى الله عليه و آله و سلم »

در منابع شيعى اين داستان را مى توان در كتابهاى تفسير ذيل آيه اول سوره «اسراء» كه جريان معراج پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را بيان مى كند و در سوره «انشراح » ذيل آيه «الم نشرح...» و در منابع روايى در كتاب شريف بحار (جلد15) جستجو كرد.

/ 89