دليل عقلى بر جامعيت قرآن كريم - پیامبر شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامبر شناسی - نسخه متنی

علیرضا سبحانی، علی کربلایی پازوکی، احمد بهشتی، عباس جلالی، فاطمه نقیبی، جعفر سبحانی، سید محمد حکاک، اصغر هادوی کاشانی، محمدرضا غفوریان، سید محمود نبویان، علیرضا قائمی نیا، رضا باقی زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خداوند انسان را توانمند و خردورز و كاوشگر آفريده است. از طرف ديگر ميدان تاثير پذيرى را در طبيعت بازگذاشته است:

«و سخر لكم ما فى السموات و الارض »

همين كافى است كه بشر بتواند با تصرف در طبيعت به طرف سازندگى دنيوى حركت كند و لزومى ندارد كه خداوند فرمول شيمى يا مسائل رياضى را توضيح دهد. (18)

واضح است كه شارع در برخى موارد در مسائل غير شرعى نيز دستوراتى داده است، زيرا خدايى كه

«يعلم السر فى السموات و الارض » (19)

است، به هنگام بيان مطالبى از اسرار طبيعت به صورت اشاره و كنايه صحبت مى كند و اين تراوشاتى است كه به هنگام بيان مناسب شرعى عرضه مى شود. از ديدگاه ديگر، اين موضوع از تفضل خداى تعالى بر بشر خبر مى دهد. بطورى كه وظيفه خداى سبحان بيان اين امور نبوده است; بلكه از روى تفضل و لطف اشاراتى كرده است.

از اين رو، وظيفه شرع، دخالت در آنچه عقل بشر بدان مى رسد، نبوده است. البته در احكام تعبدى بشر كه شرع دستور عمل يا احتياط را داده، عقل بشر توان پى بردن به واقعيت آن عمل را نداشته است و چنانچه اين توان را مى يافت، قطعا آنچه را شرع دستور داده، پياده مى كرد. در نتيجه در اسلام احكامى وجود دارد كه صرفا جنبه تعبدى دارد و با پيشرفت علم، احكام آن قابل تغيير نيست.

دليل عقلى بر جامعيت قرآن كريم

آنچه گذشت دلايل نقلى متقنى بر جامعيت قرآن مجيد بود. در ميان بيانات گهربار حضرت على عليه السلام به دليل عقلى بر اين مطلب رهنمون مى شويم; امام عليه السلام در جايى مى فرمايد:

«و اكمل به دينه و قبض نبيه صلى الله عليه وآله و قد فرغ الى الخلق من احكام الهدى به فعظموا منه سبحانه ما عظم من نفسه فانه لم يخف عنكم شيئا من دينه و لم يترك شيئا رضيه او كرهه الا و جعل له علما باديا و آية محكمة تزجر عنه او تدعو اليه فرضاه فيما بقى واحد و سخطه فيما بقى واحد (20)

پيامبرش را هنگامى از اين جهان برد كه از رساندن احكام و هدايت قرآن به خلق فراغت يافته بود; پس خداوند را آنگونه بزرگ بداريد و تعظيم كنيد كه خود بيان كرده است; زيرا حكمى از دين خود را بر شما پنهان نگذاشت و هيچ مطلبى را كه مورد رضايت و خشنوديش باشد وانگذاشت، جز اينكه نشانى آشكار و آيه اى محكم كه از آن جلوگيرى يا به سوى آن دعوت كند، برايش قرار داد. پس رضايت و خشم و قانون او در گذشته و حال و آينده درباره همه يكسان است.»

مسلما وقتى پيامبرى براى هدايت بشر فرستاده مى شود و خاتم پيامبران معرفى مى گردد، كتاب آسمانى او نيز كه معجزه ابدى هم نام گرفته، بايد تامين كننده اين هدف باشد، و الا هدف الهى مهمل جلوه مى كند; بنابراين لازم است پيامبر تا به انجام رساندن اين هدف در ميان امت باشد تا تمامى احكام دين خدا كه متضمن تكامل و تعالى و هدايت انسان است، به مردم عرضه گردد.

از طرف ديگر، بايستى اين احكام چنان واضح و روشن باشند كه دقيقا مبين اوامر و نواهى الهى كه سعادت بشر در گرو آن است ، باشند.

همچنين، از نظر عقلى، جامعيت قرآن اقتضا مى كند كه دستورات آن متغير نبوده دستخوش تحولات زمان قرار نگيرد. سخن آخر امام عليه السلام دقيقا گوياى همين مطلب است: «احكام الهى تا قيامت تغيير نمى پذيرد، بلكه حكم هر مساله مطابق ست با آنچه در عهد رسول اكرم صلى الله عليه وآله در قرآن و سنت بيان شده است.» (21)

حجيت قرآن كريم در نهج البلاغه و نظريه اهل حديث

حجيت قرآن كريم از جمله مسائلى است كه مورد اختلاف بسيارى از علما و انديشمندان فرقه هاى اسلامى و غير اسلامى بوده است. منظور از حجيت قرآن كريم آن است كه اين كتاب آسمانى از هرجهت براى همگان قابل درك و فهم است و در مقام استنباط و استناد مى توان بدان تكيه كرد و آن را مورد عمل و دليل و مبنا قرار داد.

آيت الله خويى درباره حجيت ظواهر قرآن كريم كه برخى از علماى حديث (22) بر آن اشكال وارد كرده اند، مى نويسد:«ظواهر قرآن، حجيت و مدركيت دارد و ما مى توانيم در موارد مختلف به معناى ظاهرى آن تكيه كرده، آن را مستقلا مورد عمل قرار دهيم و در گفتار و نظريات و استدلالهاى خويش به آن تمسك جوييم; زيرا ظواهر قرآن براى عموم مردم، حجت و مدرك است.» (23) وى سپس پنج دليل را براى اثبات اين موضوع مطرح مى كند.

بدين ترتيب قرآن كريم از همه جهات براى بشر حجت است و دليل محكمى براى او در پيشگاه حق تعالى است.

اين مطلب در نهج البلاغه بوضوح ديده مى شود. حضرت در خطبه 182 مى فرمايد: فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق حجة الله على خلقه اخذ عليه ميثاقهم و آرتهن عليه انفسهم اتم نوره و اكمل به دينه; «قرآن امر كننده و نهى كننده است و - برحسب ظاهر خاموش است ولى - در واقع - گويا و حجت و برهان خدا بر بندگان است كه از ايشان بر آن پيمان گرفت و آنها را در گرو آن قرار داد. نور آن را تمام گردانيد و دين خود را به سبب آن كامل كرد.

/ 89