قرآن گواه جاويد پيامبر صلى الله عليه و آله - پیامبر شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامبر شناسی - نسخه متنی

علیرضا سبحانی، علی کربلایی پازوکی، احمد بهشتی، عباس جلالی، فاطمه نقیبی، جعفر سبحانی، سید محمد حکاک، اصغر هادوی کاشانی، محمدرضا غفوریان، سید محمود نبویان، علیرضا قائمی نیا، رضا باقی زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قرآن گواه جاويد پيامبر صلى الله عليه و آله

چكيده:

هدف اصلى اين نوشته كاويدن ويژگيهاى قرآن است كه پيامبر و مسلمانان آن را نشانه جاويدان الهى بودن دعوت پيامبر مى دانند. در اين بخش از مقاله، نخست به ماندگارى و دست نخوردگى قرآن اشاره گرديده و با نگاهى تاريخى گفته شده است كه با توجه به انبوهى توزيع اين كتاب، امكان دگرگون سازى آن در هيچ برهه اى از تاريخ اسلام، پذيرفتنى نيست. سپس به بررسى ادبيات قرآن پرداخته ايم و با جداسازى دو جنبه: الف) استوارى دستورى يا سامانمندى قرآن به عنوان مرجع و حجت در زبان تازى حتى نزد غير مسلمانان; و ب) زيبايى و آرايه هاى واژگانى و خوش آهنگى و دل انگيزى متن قرآن، گفته ايم كه تصديق هر كدام از اين دو براى دريافت شگفتى و ژرفاى قرآن، نياز حتمى به آشنايى با زبان عربى ندارد و براى هركس شدنى است، كه اين خود يكى از دريچه هاى نگاه به جنبه اعجاز همگانى و هميشگى قرآن مى باشد.

در گفتار شماره پيشين آورده ايم كه شمارگان انبوه قرآن در گذر همه سده هاى پيدايش اين كتاب و ماندگارى نسخه هاى فراوان و بى شمار همه عصرها، راه بررسى موشكافانه متن دينى مسلمانان را بسى آسان و هموار ساخته است. هركس مى تواند با پژوهش در نسخه هاى فراوان در موزه ها، مسجدها و مدرسه هاى خاور و باختر كره خاك، به ارزيابى ادعاى يكنواختى و دست نخوردگى قرآن، كه مسلمانان بر آنند، بپردازد.

اكنون اين نكته را نيز يادآور شده و بر آن پاى مى فشاريم كه اساسا در گذر سده هاى تاريخ اسلام زمانى را نمى توان يافت كه دست بردن و دگرگون ساختن قرآن در برهه اى، شدنى باشد. از همان نيمه نخست سده آغازين پيدايش اسلام، نسخه هاى انبوه اين كتاب، به ويژه پس از هماهنگ سازى و توزيع آن در روزگار خليفه سوم، در هر خانه و مسجدى يافت مى شد و هزاران چشم و دل، واژه ها و فرازهاى اين كتاب را از آغاز تا انجام حفظ مى كرده و مى خواندند و مى نوشتند. چگونه ممكن بود كه كتابى بدين گستردگى در توزيع و تكثير را ساخت؟ ! حتى در سخت ترين فراز و فرودهاى تاريخ كه بخشهاى بسيارى از سرزمينهاى اسلامى، آماج تاخت و تاز جنگهاى خانمانسوز گرديد، باز هم اين كتاب را به فراوانى و در دسترس همگان مى يافتند. نه يورش مغولان و نه درگيريهاى دامنه دار صليبى، هيچ كدام، بر انبوهى نسخه هاى اين كتاب تاثير شكننده بر جاى نگذاشت. با اين كه در اين ستيزها، هزاران كتاب و نوشته ديگر سوخت و هرگز نشانى از آنها بدست نيامد. جالب اين كه حتى آن نسخه هايى از قرآن، كه به چنگ ديگران افتاده و امروز زينت بخش موزه هاى سراسر گيتى است، هم چنان يك نواخت و دست نخورده برجاى مانده است. تو گويى دستى توانمند بر آن است كه اين نوشته را حتى در دست ديگران نيز نگاه دارد. به راستى آيا چنين چيزى را در نوشته اى ديگر مى توان يافت.

بدين سان، امكان وقوع تحريف در اين كتاب تنها به سالهاى نخستين پس از پيامبر صلى الله عليه و آله محدود مى شود; سالهاى حكومت دو خليفه تا هنگامى كه در روزگار عثمان، قرآنهاى يكنواخت و هماهنگ به همه سرزمينهاى اسلامى آن روز فرستاده شد. سخن در اين است كه حتى آشنايى نه چندان گسترده با تاريخ اسلام گواهى مى دهد كه در آن برهه كوتاه كه كمتر از بيست سال بود نيز امكان دست اندازى و دگرگون سازى اين كتاب را نمى توان پذيرفت. در آن روزها هنوز انبوه گواهان و ياران دور و نزديك پيامبر كه از نخستين روزهاى مكه تا مدينه و جنگ و صلح با آن حضرت زيستند، زنده بودند و با حساسيت، به كتاب خداوند مى نگريستند. با همه اختلافهاى جانكاهى كه پس از پيامبر رخ نمود، همه اصحاب نسبت به آيات قرآن، جز در نكته هايى بسيار خرد و ناچيز، اختلافى نكردند. با اين كه كار سوزاندن و يا در آب و سركه جوشاندن تك نگاريهاى پراكنده قرآن در روزگار عثمان، اعتراضهاى بسيارى را برانگيخت، اما گزارش در خور توجهى نمى يابيم كه دگرگونى و دست اندازى در قرآن را حتى مخالفان عثمان به او نسبت داده باشند. او را «حراق المصاحف » خواندند، ولى «محرف » نناميدند. البته اين اعتراضها هم ديرى نپاييد و كار درست هماهنگ سازى و توزيع بجاى قرآن بر جاى ماند. جالب اينجاست كه قدرت سياسى حكومت خليفه سوم نيز به اندازه اى نبود كه بپنداريم ترس از حكومت، مانع اعتراضها مى شد; چرا كه در ريز و درشت عملكردهاى عثمان، همواره مخالفتهاى جدى ابراز مى شد و شورشيان ناخرسند، خليفه را دوبار محاصره كرده و سرانجام او را كشتند. اگر در آن روزگار، كسى حتى در جايگاه عثمان مى توانست به دگرگون سازى قرآن دست يازد، از مخالفت و اعتراض در امان بود؟ يا اين كه هيچ چشم تيزبينى و هيچ دل مشتاقى نبود كه دلباخته كتاب خدا باشد؟ آيا اندك آشنايى با تاريخ اسلام براى نادرستى اين انگاره هاى غريب، كافى نيست؟

/ 89