ارتباط قرآن و علوم مختلف - پیامبر شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامبر شناسی - نسخه متنی

علیرضا سبحانی، علی کربلایی پازوکی، احمد بهشتی، عباس جلالی، فاطمه نقیبی، جعفر سبحانی، سید محمد حکاک، اصغر هادوی کاشانی، محمدرضا غفوریان، سید محمود نبویان، علیرضا قائمی نیا، رضا باقی زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«ان القرآن ظاهره انيق (9) و باطنه عميق »

ظاهر قرآن زيبا و شگفت آور و باطن آن ژرف و پرمايه است، پس عموم و خواص مردم مى توانند بهترين و بيشترين بهره را از اين كتاب ببرند.

استاد محمد تقى جعفرى در اين خصوص مى نويسد: «مقصود از عمق معانى، دشوار بودن و حالت معمايى نيست، بلكه قرآن همه مسائل نهايى مربوط به انسان و جهان را در آياتى كه كلمات آن ساده و زيباست، مطرح كرده است. از طرفى، عبارت بعدى امام عليه السلام كه مى فرمايد: لا تفنى عجائبه و لا تنقضى غرائبه و لا تكشف الظلمات الا به; «نكات شگفت آور آن فانى نگردد و اسرار نهفته آن پايان نپذيرد و هرگز تاريكيهاى جهل و نادانى جز به آن رفع نشود.»، حاكى از استمرار جاودانى محتويات قرآن است.» (10)

امام عليه السلام در يكى ديگر از سخنان حكيمانه خويش مى فرمايد: واعلموا انه ليس على احد بعد القرآن من فاقة ولا لاحد قبل القرآن من غنى (11) ; «آگاه باشيد! هيچ كس پس از داشتن قرآن، فقر و بيچارگى ندارد و هيچ كس پيش از آن، غنا و بى نيازى نخواهد داشت.»

بيان كوتاه اما پر معناى حضرت متضمن اين معناست كه اين نسخه الهى از چنان غناى فرهنگى برخوردار است كه پيروان خود را بى نياز از هرگونه مكتب و مسلكى مى كند; درحالى كه ديگر مكاتب فكرى و كتب بشرى قادر به پاسخگويى نيازهاى اخلاقى و معنوى بشر نيستند.

در وصف ديگرى از قرآن بصورتى شيوا و دلنشين مى فرمايد: «ثم انزل عليه الكتاب نورا لا تطفا مصابيحه و سراجا لا يخبو توقده و بحرا لا يدرك قعره و منهاجا لا يضل نهجه و شعاعا لا يظلم ضوؤه و فرقانا لا يخمد برهانه و تبيانا لا تهدم اركانه.» (12) سپس كتاب آسمانى يعنى قرآن را بر او نازل فرمود; نورى كه خاموشى ندارد، چراغى كه افروختگى آن زوال نپذيرد، دريايى كه اعماقش را درك نتوان كرد، راهى كه گمراهى در آن وجود ندارد، شعاعى كه روشنى آن تيرگى نگيرد، جداكننده حق از باطل كه درخشش دليلش به خاموشى نگرايد و بنيانى كه اركان آن منهدم نگردد.»

هدف حضرت از بيان اين عبارات آن است كه دوران حقايق و مفاهيم قرآن محدود و موقت نيست و آيات و دستوراتش پيوسته نوين و جاودانى اند، تا آنجا كه مفهوم آياتى كه درباره گروه معينى نازل شده، عموميت داشته همگان را در موارد مشابه و تا روز واپسين دربرمى گيرد. (13)

از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: «اگر چنين بود كه آيه اى درباره قومى نازل مى گشت و با از بين رفتن آن قوم، آيه هم از بين مى رفت، از قرآن چيزى باقى نمى ماند ولكن قرآن تا زمانى كه آسمانها و زمين برپاست، اول تا آخر آن جريان و سريان دارد.» (14)

ارتباط قرآن و علوم مختلف

بنابر اصل جامعيت قرآن، برخى اين مجموعه عظيم الهى را حاوى كليه علوم و مسائل مورد نياز بشر پنداشته و در پى ايجاد رابطه مابين كليه علوم نوين با قرآن برآمده اند.

آيت الله معرفت اين پندار را افراطى مى داند و مى گويد: «اين ادعا كه هرآنچه بشر به آن رسيده يا مى رسد مانند دستاوردهاى علمى، فنى، فرهنگى و... از قرآن بوده، و يا ريشه قرآنى دارد، ادعايى گزاف و بى اساس است. مقصود از كمال و جامعيت قرآن، جامعيت در شؤون دينى، اعم از اصول و فروع آن است; يعنى آنچه در رابطه با اصول ، معارف و احكام و تشريعات، بطور كامل در دين مطرح گشته است; به عبارت ديگر هرآنچه كه در زمينه سلامت و سعادت معنوى، روحى و اخلاقى انسان است، در برنامه ها و اهداف قرآن قرار دارد، اما روشهاى اجرايى، ساختارى و اجتماعى براى پياده كردن اين برنامه ها به عهده انسانهاست.

بايستى به اين نكته توجه داشت كه دليل ادعاى قرآن كريم به كمال، در

«اليوم اكملت لكم دينكم »

و يا

«تبيانا لكل شى ء»

برعهده داشتن تشريع مطالب است; چنانچه از زاويه تكوين چنين مى گفت، بايد انتظار مى داشتيم كه هرآنچه بشر از علوم طبيعى، تجربى و... نياز دارد بطور كامل در قران آمده باشد و يا حداقل ريشه اش در قرآن باشد; ولى منظور قرآن از «بيان هرچيز» و «كامل بودن دين » آن است كه قرآن هرآنچه را در زمينه شريعت است،براى ما طرح و پايه ريزى كرده است. (15)

آيه

«و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين » (16)

نيز كه برخى براى تاييد صحبت خود مبنى بر اينكه در قرآن همه علوم بشرى و طبيعى نهفته است، بدان تمسك جسته اند، زمانى مورد قبول است كه «كتاب مبين » را «قرآن » فرض كنيم، حال آنكه مفسران آن را «لوح محفوظ » تفسير كرده اند; يعنى هرآنچه در عالم وجود تحقق مى يابد، در آن لوح محفوظ ثبت مى گردد. طبق شواهد ارائه شده مفسران، منظور از «كتاب مبين » در آيه فوق «قرآن » نيست.

آية الله معرفت جايى ديگر در تاييد صحبت خود، دخالت قرآن در امور مربوط به علوم طبيعى را كه بشر خود بايستى بدان برسد، دور از شان قرآن كريم دانسته مى گويد: از طرفى شان قرآن و دين اقتضا نمى كند در امورى كه مربوط به يافته هاى خود بشر است، دخالت كندو حتى راهنمايى كردن او هم معنا ندارد; زيرا خداوند به انسان عقل و خرد ارزانى داشته و فرموده:«و علم ادم الاسماء كلها» (17) يعنى به انسان اسماء را آموخته است. منظور از اسماء حقايق اشياست; يعنى ما به انسان قدرت پى بردن به تمام حقايق هستى را داده ايم و براى آنكه جنبه جانشينى او در زمين به منصه ظهور برسد، بايد خود جوشيده و به فعليت برسد.

/ 89