پیامبر شناسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دسته پنجم:پنجمين دسته، رواياتى است كه يك مطلب اضافى نسبت به دسته چهارم دارند. در اين گروه، علاوه بر آنكه«تبيان كل شىء» معنا شده و بر علم ماكان و مايكون و ماهو كائن تطبيق گرديده است، اين قيد آمده است كه«استظهار اين علوم از قرآن، احتياج به افراد خاصى دارد». تعداد اين روايات و تعدّد طرق آنها به اندازه اى است كه هرگونه شبهه در مورد سند را از بين مى برد. لذا در اين مرحله، با اطمينان مى توان گفت كه اوّلا، منظور از جامعيت قرآن، جامعيت در مسير هدايت انسانهاست كه قبلا معنا كرديم؛ ثانيا، كشف اين علوم هم در قدرت همه كس نيست. تعدادى از اين روايات را نقل مى كنيم:1ـ امام على(ع):ذلك القرآن فاستنطقوه ولن ينطق لكم، أخبركم عنه، إنّ فيه علم ما مضى و علم ما يأتى إلى يوم القيامة و حكم ما بينكم و بيان ما أصبحتم فيه تختلفون، فلو سألتمونى عنه لعلّمتكم؛19اين قرآن را به حرف در آوريد كه خودش براى شما هرگز سخن نخواهد گفت. به شما خبر دهم كه علم آنچه گذشته و آنچه تا قيامت خواهد آمد و احكامى كه به آن نياز داريد و حكم آنچه در آن اختلاف داريد، در آن وجود دارد.
اگر از من سوال كنيد، به شما ياد خواهم داد.2ـ امام على(ع):والذى بعث محمدا بالحق و أكرم أهل بيته، ما من شىء يطلبونه إلاّ و هو فى القرآن، فمن أراد ذلك فليسألنى عنه؛20به خدايى كه محمد(ص) را به رسالت بر انگيخت و اهل بيت او را كرامت بخشيد، هر چه مردم بخواهند، در قرآن يافت مى شود. هركس در اين مورد چيزى مى خواهد، بايد از من سؤال كند.
3ـ امام باقر(ع):إذا حدّثتكم بشىء فاسألونى عنه من كتاب اللّه،[ثم قال فى بعض حديثه] إنّ رسول اللّه(ص) نهى عن القيل و القال و فساد المال و كثرة السؤال. [فقيل له: يابن رسول اللّه، و أين هذا من كتاب اللّه؟ قال:] إن اللّه عزّوجلّ يقول:«لاخير فى كثير من نجواهم إلاّ من أمر بصدقة أو معروف أو إصلاح بين الناس» و قال:«لاتؤتوا السفهاء أموالكم التى جعل اللّه لكم قياما» و قال:«لا تسئلوا عن أشياء إن تبدلكم تسؤكم»؛21هنگامى كه در مورد چيزى با شما صحبت كردم، سؤال كنيد كه آيا در قرآن وجود دارد؟[سپس حضرت ادامه داد كه]پيامبر(ص) از قيل و قال و فساد مال و زياد پرسش كردن، منع فرمودند.
[حاضرين سؤال كردند كه: آنچه مى گوييد، در كجاى قرآن آمده است؟ حضرت به اين آيات استناد كردند كه:] خداوند مى فرمايددر مورد نهى از قيل و قال، به آيه«لاخير فى كثير من نجواهم إلاّ من أمر بصدقة أو معروف أو اصلاح بين الناس»22 استناد كردند و در مورد نهى از فساد مال، آيه«لاتؤتو السفهاء أموالكم التى جعل اللّه لكم قياما»23 را متذكّر شدند و سرانجام در مورد نهى از كثرت سؤال، به آيه «لاتسئلوا عن أشياء إن تبدلكم تسؤكم»24 استشهاد فرمودند.4
ـ امام صادق(ع):إنّى لأعلم ما فى السماوات و ما فى الأرض و أعلم ما فى الجنة و أعلم ما فى النار و أعلم ما كان و مايكون.[قال: ثم مكث هنيهة فرأى أن ذلك كبر على من سمعه منه، فقال:] علمت ذلك من كتاب اللّه ـ عزّوجلّ. انّ اللّه ـ عزّوجلّ ـ يقول:«فيه تبيان كلّ شىء»؛25من به آنچه در آسمان و زمين و بهشت و جهنم است، آگاهم و بر ماكان و مايكون، علم دارم.[سپس حضرت مكثى كردند و پس از آنكه متوجه شدند اين مطلب بر شنونده سنگين است، فرمودند:] اين مطلب را از قرآن دريافته ام؛ زيرا خداوند مى فرمايد: در قرآن، همه چيزها بيان شده است.
ملاحظه مى شود كه حضرت«تبيان كل شىء» را بر آگاهى بر آنچه در آسمان و زمين است و اخبار گذشته و آينده، تطبيق نموده است و بحثى از علوم تجربى و دانشهايى از اين قبيل، نيست.در ميان روايات ما، علاوه بر آنچه كه گذشت، موارد فراوانى وجود دارد كه ائمه(ع) با توجّه به فهم دقيقى كه از قرآن داشته اند، مطالبى را بيان مى كرده اند كه ديگران عاجز از فهم آن بوده اند(كه بايد به كتب روايى مراجعه نمود و موارد آن را ديد)؛ مثلا در مورد ارث شخص خنثى، از امام صادق(ع) سؤال كردند. ايشان با توجة به آيه«فساهم فكان من المدحضين»26 فرمودند بايد قرعه انداخت؛ اگر قرعه به ارث مرد اصابت كرد، بايد آن اندازه ارث ببرد و اگر قرعه به ارث زن اصابت نمود، خنثى بايد به اندازه ارث زن، ارث ببرد. همچنين، حضرت در ذيل روايت فرمودند:و ما من أمر يختلف فيه إثنان إلاّ وله أصل فى كتاب اللّه و لكن لاتبلغه عقول الرجال.27در هر مورد كه دو نفر با هم اختلاف كنند، براى حلّ اين اختلاف، اصلى در قرآن وجود دارد ولكن عقول مردم از رسيدن به آن، عاجز است(يعنى افراد خاصّى مى توانند به آن اصل دست يابند).