پیامبر شناسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
از سويى ديگر در گذر سده هاى تاريخ اسلام تا امروز، صدها و شايد هزاران كتاب در زمينه تفسير و جنبه هاى ادبى و زيباييهاى واژگانى قرآن به نگارش درآمده و امروز ميراث سترگى در گستره علوم اسلامى برجاى مانده است. انبوهى از نوشته ها نيز در فراز و فرود رخدادهاى تاريخى گذشته از ميان رفته اند كه ما تنها از آنها نامى را مى شناسيم و گاهى حتى نامى هم نمانده است. در اين حجم بزرگ كه در زبانهايى چون تازى و پارسى كه به زبان قرآن نزديك ترند و نيز به زبانهاى ديگر، سامان يافته، همگى از ويژگيهاى ادبى و آرايه هاى واژه هاى آن سخن گفته اند. آيا مى توان پذيرفت كه هزاران انديشمند و صدها نويسنده، اديب و پژوهشگر، همگى تنها به دنبال شيفتگى اعتقادى خويش، سرخوش از جانبدارى دينى به چنين كارى دست زده اند و قرآن داراى ويژگى برجسته اى در اين زمينه نيست؟ به راستى كه اگر كسى چنين احتمالى را هم به ذهن بياورد، سخن بيهوده و خنده آورى خواهد بود. آيا مى توان اين همه ريزه كاريهاى ادبى و نكته پردازيهايى را كه در طول تاريخ نگارشهاى تفسيرى، هزاران ورق بر دفتر معرفت بشرى افزوده است به يكباره شست و به كنارى نهاد و آن را بى پايه دانست؟ به راستى چنين ستمى در هر شاخه و رشته اى از فرهنگ و دانش بشرى و در هر كجاى جهان و تاريخ، نابخشودنى است. چرا اين همه دانشمند و اديب و نويسنده مسلمان، يك دهم اين تلاش را براى متون دينى ديگر به كار نبسته اند تا شيفتگى و جانبدارى اعتقادى خود را در گستره اى ديگر نيز بنمايانند؟ آيا زرگداشت سخنان ديگر پيامبر اسلام يا ديگر رهبران اصلى دين، مانند امامان معصوم در اعتقاد شيعه، تا اين اندازه كم و ناچيز است؟ حقيقت آن است كه آنان به دنبال سفارش و پافشارى خود پيامبر، دريافته اند كه سخن خداوند در قرآن، رنگ و بوى ديگرى دارد و اين متن آمده تا نمونه اى براى همه روزگاران باشد تا بهترين داستانها، ذكر، روشنايى، بيان، راهنما، استوار، رسا و... باشد و اگر همه انسانها توان خويش را برهم انباشته سازند و از توش و توانهاى ديگر نيز بهره جويند، حتى يك سوره مانند آن نخواهند آورد. (1)
بدين سان مى بينيم كه تصديق اين مطلب نيز حتما نيازمند آشنايى نزديك با زبان قرآن نيست. چگونه مى توان پذيرفت كه هزاران تن اهل دانش، از نويسنده و مدرس و پژوهشگر و دانش پژوه، با هزاران صفحه و جلد و مطلب در باره قرآن، به مبالغه و اغراق پرداخته و متنى عادى را محور اين همه تلاش قرار داده باشند؟
نكته درخور توجه ديگر اين كه بسيارى از اين تلاشگران در گستره قرآن پژوهى از اقوام عرب زبان هم نبودند. به ويژه ايرانيان در گذر سده ها بيشترين كوشش را براى سامان بخشيدن به شاخه هاى گوناگون ادبيات عرب به انجام رسانده اند تا اين همه را در خدمت پژوهش و موشكافى قرآنى درآورند و از اين رهگذر جنب و جوش فرهنگى ارزشمندى براى فرهنگ بشرى به ارمغان آورده و بر جاى گذاشته اند. براستى اين همه انديشمندان غير عرب كه از نخستين سده پيدايش اسلام تا كنون به كاوش در تفسير و علوم قرآن، هزار نكته باريك تر از مو را كاويده اند، راهى بيهوده و بى اساس پوييده و به گفته حافظ ژاژ خاييده اند؟ در اين نوشته كوتاه نمى توان حتى به نامها و كتابهاى انديشمندان اين گستره اشاره كرد، ولى تنها يادآور مى شويم كه در كتاب ارزشمند خدمات متقابل اسلام و ايران، مرحوم شهيد مطهرى، مطالب بسيار سودمندى در اين باره آورده اند. بد نيست به چند نمونه از آنها اشاره كنيم:
«كتاب معروف سيبويه در نحو كه به نام «الكتاب » معروف است از بهترين كتب جهان در فن خود يعنى از قبيل مجسطى بطلميوس در هيئت و منطق ارسطو در منطق صورى تلقى شده است، بارها در پاريس و برلين و كلكته و مصر چاپ شده است. سيد بحر العلوم و ديگران گفته اند: همه علما در نحو عيال سيبويه مى باشند. در اين كتاب به سيصد و چند آيه از قرآن مجيد استشهاد شده است..» . (2)
بنا بر نقل مرحوم شهيد مطهرى در كتاب تاسيس الشيعه لعلوم الاسلام، از مرحوم سيد حسن صدر آمده است كه سلامة بن عياض شامى نقل كرده كه: «فتح النحو بفارس و ختم بفارس » يعنى نحو از فارس به وسيله سيبويه آغاز گشت و در فارس با رفتن ابوعلى فارسى پايان يافت. گرچه خود مرحوم مطهرى اين سخن را مبالغه مى داند، ولى اصل تاثير دانشمندان غير عرب در گستره ادبيات و تفسير را به روشنى مى توان دريافت. حتى كتابهاى لغت عرب و نام آورترين آثار را در اين باره ايرانيان نگاشته اند; كتابهايى چون صحاح اللغة تاليف جوهرى نيشابورى، مفردات القرآن تاليف راغب اصفهانى، قاموس اللغة تاليف فيروزآبادى، اساس اللغة تاليف زمخشرى.
بدين سان مى توان تصديق كرد كه گسترش و بالندگى ادبيات عرب در ميان مسلمانان به بار نشسته و هدف اصلى آنان، پژوهش در قرآن كه در نگاه آنان سخن دل افروز و آهنگين خداوند مى باشد، بوده است. آنچه از همه اين نكته ها پى مى گيريم اين كه دريافت جنبه هاى دوگانه ادبيات قرآن تا اين پايه كه گفته ايم، نيازمند آشنايى نزديك و گسترده با زبان عربى نيست و همه انسانها از هر جاى زمين و در هر روزگارى مى توانند اين ويژگى شگفت قرآن را تصديق كنند، گرچه بررسى مستقيم اين كتاب به زبان اصلى آن، لايه هاى ژرف ترى را براى دانش پژوهان مى شكافد.