افغانستان آغاز هجران جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
8 - به همين ترتيب نه شواهد معتبرى كه تلاشهاى شورشيان به صورتى هماهنگ
شده در آمده باشد وجود دارد و نه اينكه رهبرى فراگيرى در بين گروههاى
شورشى شكل گرفته است. گروههاى تبعيدى در پاكستان غرق در جلب توجه
رسانه هاى ببين المللى به طرف خود بوده ولى در جهت نشان دادن هرگونه
توانايى براى هماهنگى برنامه هاى خودشان در صحنه هاى جنگ در افغانستان
كمتر موفق مى باشد.
9 - از اينت رو رژيم همچنين كنترل شهرهاى بزرگ و كوچك اصلى در سراسر
كشور
و نيز بيشتر راههاى ارتباطى بين اين مراكز را على رغم راهبندانهاى متناوب و
كوتاه مدت توست گروههاى كوچك شورشى، در دست دارد. اين گروهها به
محض رسيدن نيروهاى دولتى به سوى حومه شهرها فرار مى كنند، و مدركى كه
نشان دهد كه رژيم قادر نيست و يا حتى نسبت به اعمال مجدد كنترل خود بر
روى شاهراههاى بين شهرى و يا مراكز موقت پر جمعيت تحت فشار جدى
است، در دست نيست. بنابراين با بدست گرفتن كنترل شهرهاى مهم و بيشتر
راههاى ارتباطى بين آنها، رژيم كنترل سياسى عملى بر افغانستان را بدست آورده
است و تا كنون اطلاعات موثقى مبنى بر وجود يك تهديد جدى عليه اين نقاط
مشخص و مستحكم در آينده نزديك، وجود ندارد.
10 - اهرمهاى كليدى براى حفظ نظام وفادار به رژيم باقى مانده اند. همانگونه كه
در پاراگراف 21 تلكس كابل به شماره2823 متذكر گرديد، مادامى كه بخشهاى
نظامى كليدى " نيروهاى زرهى و واحدهاى زبده " " ضربت " " مستتقر در كابل و
اطراف آن و نيروى هوايى " وفادار به رژيم هستند و انظبات داخلى كادرهاى
حزب دمكراتيك خلق افغانستان پا بر جاست - به علاوه وجود كنترل و عوامل
امنيتى از قشر بوروكراتها - از بين رفتن اين رهبرى فعلى به طور مشخص، و اصولا
نابودى يك رژيم چپگران در كابل، بسيار مشكل خواهد بود.
11 - شكاف در روند حمايتها از رژيم در هر زمان ممكن است به وجود بيايد ،
البت، اين يك تحولى خواهد بود كه ارزيابى مجدد آينده رژيم را اجتناب ناپذير
خواهد كرد.
به هر حال تا كنون آثار كاهش جدى در حمايت بنيادى از اين دولت ديده نشد،
اگر چه شورويها ادعا كرده اند كه آنها معتقدند تغيير ساخت براى يك دولت
جهت جذب حمايت هاى مردمى به مصلحت مى باشد.
12 - در اين رابطه 23 ژوئن در كابل " كابل 4868 " توانايى رژيم در
پاسخ دادن به آشوب داخلى را بنمايش گذاشت. ارتش واكنش سريع و موثرى از
خود نشان داد و نشانه اى حاكى از اينكه واحدهاى نظامى در انجام وظايف
مشخص خود براى حفظ امنيت رژيم سستى كرده باشند، وجود نداشته است.
كادرهاى حزب نيز هراسى نشان نداده و نسبت به اين چنين " " طرحهاى احتمالى " "
در شرايط ضرورت وفادارى خود را نشان دادند. در حقيقت تنها طرف نگران
شهروندان كابل بودند كه بر عكس بعضى توقعات قبلى بلافاصله و بصورت
جمعى از مخالفين حمايت نكرده و براى حفظ جان خود از هجوم نيروهاى
دولتى با بى نظمى در جستجوى جان پناه بودند.از سوى ديگر اين نكته ممكن
است
مورد بحث قرار گيرد كه شورش در كابل هر چند كه بدساماندهى شده بود ،رژيم
را ترساند و اين ادعا ك،9 درصد مردم حامى رژيم هستند را افشاع نمود.
13- بقاع رهبرى تركى - امين نامعلوم است ولى در مقايسه با خود رژيم
احتمالا اين اطمينان كمتر است. ريسك اصلى در ايجاد يك " " كيش شخصيت " "
اين است كه چنان چه برنامه ها به خوبى پيش نرود، خشم عمومى به آسانى
مى تواند هدفهاى مشخص خود را پيدا كند. تركى و امين خود را به صورت رهبران
بزرگ انقلاب مطرح كرده اند و از اين رو به عنوان هدف اول مخالفينى كه به دليل
بعضى از رفرمهاى اين دولت ناراضى شده اند، درآمده اند. اين مطلب كه يك يا هر
دو آنها سرسختانه خواهند ماند يا داوطلبانه صحنه را ترك خواهند گفت يا به
نحوى بركنار خواهند شد مساعله اى است كه پيش بينى دقيق آن ممكن نيست. در
حال حاضر شواهدى مبنى بر اينكه مساعله كناره گيرى حتمى باشد در دست
نيست.
14 در اين رابط، تا آنجا كه ما مى دانيم، نگرانى عمده اينست كه تركى و امين
در درجه اول مسئول جذب نيرو و تربيت كادرهاى فعلى حزب دمكراتيك خلق
افغانستان هستند. با توجه به اينكه وفادارى شخصى در يك حزب چپ گرا مثل
حزب دمكراتيك خلق افغانستان نقش مهمى دارد، سازمان دهى يك حركت
داخلى در حزب با هدف براندازى اين تيم بسيار سخت و احتمالا خطرناك
خواهد بود، اگر چنين احتمالى با توجه به پاراگراف ب 17 كابل 2823 نمى تواند
منتفى باشد.
15 - با افزايش فشارهاى داخلى و خارجى شكاف بين تركى و امين امكان پذير
مى باشد ولى تا كنون فقط نشانه هاى مبهمى در گذشته مبنى بر بروز اصطكاك بين
اين دو وجود داشته است. بر كنارى داوطلبانه به صورت " " بازنشستگى
آبرومندانه " " يكى ديگر از
راههاى ممكن براى حفظ يك يا هردو عضو اين تيم مى باشد، ولى اين مساعله
احتمالا مستلزم بروز شكاف جدى در ارتش يا انضباط حزبى است. از سوى ديگر
تركى با امين ممكن است تحت فشار ديگران يا به خودى خود به اين نتيجه
برسند كه كناره گيرى آنها قيمتى است كه بايستى براى فرونشاندن مخالفت هاى
داخلى و افزايش شانس بقاى طولانى حزب بپردازند. در اين رابطه نقش شوروى
بايد تعيين كننده باشد. زيرا ادامه تضمين حمايت
يا " " محافضت شوروى احتمالا مى تواند شرايطى جهت تغيير در رهبرى يا حد اقل
تغيير جدى در سياست هاى جارى به منظور گسترش پايه هاى حمايت از رژيم و
فرونشاندن مخالفين و به منظور كاهش سرمايه گذارى منابع شورويها كه براى
حفظ يك رژيم پيشرو در كابل مورد نياز مى باشد، ايجاد كند. مسكو ممكن است
در مورد اين مساعله كه تا چه حد مى توان با تركى و امين همراه بود ايدههاى جدى
داشته باشد و مخصوصا اين كه بعضى آلترناتيوهاى رهبرى شناسايى شده باشد و
شوروشها به اين اعتقاد رسيده باشند كه ادامه تصدى اين دو نفر به يقين بقاع
انقلاب را به مخاطره خواهند انداخت. كار تركى و امين احتمالا از حدى كه
در آن تعديل برنامه هاى آنها بر اساس ابتكارات خودشان مى توانست موجب
كاهش تشنج شود و فراتر رفته است.
16- يك تغيير در راعس رهبرى احتمالا اثرات عميقى بر اوضاع سياسى افغانستان
بر جاى خواهد گذاشت - حداقل در يك دوره كوتاه مدت - ليكن اثرات دراز
مدت آن بستگى كلى به اين دارد كه چه كسى از خط مشى تركى و امين پيروى مى كند،
و احتمالا چنين فردى به يك تغيير و تحول جزئى " وشايد حتى يك تغيير و
تحول اساسى " در زمينه برنامه هاى تند روانه رهبرى فعلى نياز خواهد داشت
17- حزب و ارتش به صورت و منابع عمده قدرت رهبرى پس از تركى - امين
باقى خواهد ماند. شكاف بين حزب و ارتش محتمل ترين عامل هر جداى در
رهبرى فعلى است. شكافى كه تاكنون كشف نشده است. به همين نحو رهبرى و
سازماندهى ماهرانه كه شرط قاطع در يك قيام مردمى موفق است خود را نشان
نداده است. در حقيقت لياقى كه رژيم در سركوب قيام 23 ژوئن در كابل از خود
نشان داد - و شايد از همه مهمتر نبودن يك هجوم توده اى در حمايت از مخالفين
- اين بحث را پيش مى كشد كه سرنگونى اين رژيم از طريق شيوه حركت مردمى
ايرانى ها هنوز بعيد به نظر مى رسد، اگرچه غير ممكن نيست.
18- بااين حال اخيرا نشانه هايى مجردى وجود داشته حاكى از اين كه نوعى
حركت جهت مطرح ساختن اشكال سياست غير خلقى در رهبرى و به منظور
ارائه ظواهر مربوط به يك رژيم فراگيرتر در جريان باشد. هر گونه تلاش در اين
زمينه احتمالا كاهشى در قدرت سياسى رهبرى فعلى خلقى هاى ايجاد نكرده و
بنابرين احتمالا جنبه بهبود اوضاع به صورت موقت را خواهد داشت.
19- نقش شوروى ها به طور قاطع مطرح مى باشد.ارسال تجهيزات جنگى
شوروى به افغانستان براى نجات دولت پيشرو و البته نه لزوما حمايت از يك
رهبرى خاص تصميمى است كه فقط پس از انجام چند اقدام ميانه روانه اتخاذ
شده است. طبق گفته يك ديپلمات شوروى در اينجا دخالت فيزيكى صورت
نخواهد گرفت " كابل 4888 " چنين اقدامات ميانه روانه اى مى تواند شامل تحويل
سريع تجهيزات نظامى به مقدار زياد افزايش حضور مستشاران در اين كشور و
انجام واقعى ماعموريت هاى نظامى توسط اين مستشاران به ويژه در حمايت
تاكتيكى هوايى باشد.
20 - هيچ قرينه اى مبنى بر اينكه مسكو اين اقدامات را انجام داده دردست
نيست، از اين رو با اينكه شورويها وضع رژيم را ماعيوس كننده نمى دانند ليكن آنها
به روشنى اشاره كرده اند كه نگران هستند. در اين زمينه تشريح اوضاع اخير
" كابل 4888 " مبنى بر اينكه اعلام خطر از سوى افغانيها به مسكو جدى نشده با
يك استثناع ممكن متذكر مى شود ادامه كشمكش با پاكستان و ايران مى تواند به
يك نوع از درگيرى در طول مرزهاى افغانستان منجر شود. حادثه اى كه رژيم
افغانستان آن را به صورت تجاوز خارجى مطرح خواهد كرد و محتاج كمك
شوروى براى دفع آن است. هفته ها است كه تبليغات جمهورى دمكراتيك
افغانستان و سخنرانيهاى تركى و امين متوجه پاكستان و ايران شدهاست. شايد
اين يك زمينه سازى باشد براى درخواست كمك از شوروى ها. در اين رابطه
ممكن است رهبران افغانستان به خوبى باور كنند كه شورويها براى اجابت
درخواست كمك رژيم جهت مقابله با تجاوز خارجى بيشتر رقابت باشند تا براى
هدف ديگر يعنى سركوب مخالفين داخلى. اين مطلب كه بهم خوردن رابطه
پاكستان - افغانستان زمينه ساز در خواست از شوروى ها جهت كمك باشد يا
نبايد در آينده ارزيابى شود، ولى گزارشات اخير مربوط به حركتهاى نظامى
پاكستانيها در طول مرزهاى مشترك مساعله بالقوه ناميمونى است.
21 - نقش مستقيم شوروى در اينجا در هر حادثه اى بدون شك شكل مخالف
فعالى از جانب اكثريت قاطع مردم به دنبال خواهد داشت، اگر چه چنين دخالتى
به بهانه
قانع كننده ضرورت دفع نيروهاى مهاجم پاكستانى توجيه شود. چجنين تحولى
براى آن دسته از افغانيهاى حامى رژيم خلقى دلپذير خواهد بود. همان طور كه
قبلا تذكر داده شد " پاراگراف 9 گزارش كابل 2778 " اگر شوروى ها تصميم به
مداخله مستقيم بگيرند " احتمالى كه ما امكان اريابى دقيق آن را در حال حاضر
نداريم " ، آنها، احتمالا تلاش خود را جهت كنترل كابل شهرهاى اصلى متمركز
خواهند كرد و براى آرام كردن مناطق اطراف شهرها احتمالا به زور متوسل
نخواهند شد زيرا توسل به زور خوشايند نبوده و در دراز مدت اثرات مخرب
ممكن است باقى بگذارد. از اين فراتر نياز سياسى به منظور تلاش براى جلب
وفادارى روستاييان افغانى كه در هر حال به طور تاريخى از هر گونه ارتباطى با
دولت مركزى بدون توجه به ماهيت سياسى آن پرهيز كرده اند، وجود ندارد.
نتيجه :جاده كوتاه پيش روى رژيم خلقى پايدار بوده ولى پر از دست اندازهاى
بزرگ و كوچك مى باشد.با اين حال تحولات از طريق مختلف نشان مى دهد كه يك
رژيم دست چپى با نوعى رابطه خاص با مسكو با،يا بدون رهبرى فعلى تا آينده
قابل پيش بينى پا برجا خواهد ماند.
آمستوتز