فصل اول اوضاع داخلى افغانستان در مطالعه اسناد لانه جاسوسى درباره اوضاع داخلى افغانستان نكات قابل توجهى در خصوص مسايل مربوط به ;آخرين وضعيت افغانستان در اواخر دوران حكومت داوود " از ديدگاه روابط شرق وغرب " ، وقوع كودتاى ماركسيستى 27آوريل 7 " 1978ارديبهشت 1357 " وتثبيت اوليه ونسبى آن ،مخالفتها و شورشهاى گسترده مردم مسلملن افغانستان عليه رژيم كودتاونقاط ضعف و قوت آن، اختلافات ريشه دار داخلى در حزب دمكراتيك خلق افغانستان و اثرات آن در تثبيت رژيم خلقى، روند تثبيت يك رژيم چپگرا و طرفدار مسكو قطع نظر از مساله تغيير عناصر اصلى حاكم بر آنهاونقش رژيم شوروى در اين رابطه و روند اتكاع روزافزون رژيم ماركسيستى به روسيه شوروى وجود دارد. تامل در اين اسناد علاوه بر افشاى جنايات رژيم كابل و روسها در حق ملت مظلوم و ستمديده افغانستان ،مى تواند با توجه به شواهد و اطلاعات تكميلى ديگر ،در ارائه ديدگاه نسبتا واقع بينانه اى درباره اوضاع افغانستان موثر واقع شود. كودتاى ماركسيستى آوريل 1978 سرآغاز يك سلسله حوادث و تحولات بزرگ در صحنه اوضاع داخلى افغانستان ، وضعيت سياسى منطقه و حتى روابط شرق و غرب بود. نگاهى به آخرين وضعيت افغانستان " در روابط شرق و غرب " در بررسى اوضاع داخلى و نيز علل وقوع كودتا ،بسيار راهگشاست.پيشتر و در زمان حكومت داوود شرايط سياسى افغانستان در وضعيتى كه از نظر واشنگتن روند آن رضايت بخش تلقى مى شد ،قرار داشت. گسترش زمينه هاى نفوذو حضور آمريكا در اين كشور ،از ديدگاه سياستهاى منطقه اى رهبران وقت كرملين ،بويژه با توجه به ضرورت تثبيت اوضاع در مناطقى كه حكم كمربند امنيتى و نيز سكوى پرش براى دسترسى به آبهاى گرم نواحى جنوب را داشت ،قابل تحمل و اغماض نبود. دربخشى از سند شمار، چنين آمده است: روابط بين آمريكاوافغانستان درسال 1977بسيارعالى بود.داود دعوت كارتربراى ديدار از آمريكا در تابستان 1978 را پذيرفت...تامين مالى آموزش افسران افغانى در آمريكادوبرابر شدتا بدين ترتيب سلطه شوروى در زمينه پشتيبانى خارجى نيروهاى مسلح افغانستان خنثى شود... وحيدعبدالله وزير امورخارجه كابل در ملاقات با ونس وزير امور خارجه آمريكا اظهار داشت كه حكومت افغانستان خواستار روابط نزديكتر با حكومت جديد آمريكا و همچنين يك حضورمشود آمريكادر افغانستان است. براى پشتيبانى از از كوششهاى افغانستان در راه حفظ استقلال اين كشور از فشارهاى شوروى به بالاترين حد ممكن كه هدف اصلى سياست آمريكا در اين كشور است ،مابه نشان دادن علاقه دوستانه و محسوس خود از طريق يك حضور مشهود آمريكا در اين كشور ادامه مى دهيم...ه در خصوص گرايشات سياسى حكومت داوود در بخشى از سندى سياه " بيوگرافى داوود رئيس جمهور افغانستان " نكات جال توجهى بچشم مى خورد ، ى گزارشها نشان مى دهد كه داوود فردى شديدا ملى گراست كه در جستجوى كمك از هر كجا كه در دسترس باشد خواهد رفت.اوادعا مى كند كه يك فرد غير متعهد بى طرف است، ولى تصميم او در مدرنيزه كردن افغانستان در زمانى كه او نخست وزير بود به اتكاع شديد به شوروى براى كمك كردن منتهى شد.او دلايل روآوردن ناگهانى به سوى شوروى را كمك هاى نظامى آمريكا به پاكستان و حمايت اندك آمريكا از افغانستان ذكر كرد. او احساس كرد كه خطر كمى در اعتماد كردن به آن كشوربراى تامين نظامى و اقتصادى وجود دارد بر طبق اخبار گفته مى شود كه داود يك دفعه اظهار داشته است كه وقتى بتواند سيگار آمريكايى اش را با كبريت روسى روشن كند ،خيلى خوشحالتر مى شود...ه همچنانكه متذكر گرديد حضور آمريكا در افغانستان كه از نظر روسها به نوعى حريم امنيتى اين كشور تلقى مى شد.به هيچ عنوان قابل تحمل نبود.براين اساس و با توجه به اهداف توسعه طلبانه ابرقدرت شرق ،وعليرغم جنبه هاى مخاطره آميز، رهبران وقت شوروى با راه اندازى كودتاى 27 آوريل 1978 مرتكب ى اشتباه برگشت ناپذيرى شدندهكه اشغال نظامى اين كشور در دى ماه 8.1358 نقطه عطف اين اشتباه بزرگ هو نتيجه اجتناب ناپذير آن بود. رژيم كودتا به رهبرى تركى و امين با حمايت همه جهنبه روسها بابدست گرفتن كنترل شهرهاى بزرگ و كوچك اصلى و راههاى مواصلاتى بين آنها گام نخست را در حفظ قدرت وكنترل اوضاع برداشت.دربخشى از سندشماره 13چنين آمده است: ى دولت كنترل تمام شهرهاى بزرگ و كوچك مهم و همچنين راههاى ارتباطى بين آنهارادردست دارد،وضعيتى كه معادل كنترل سياسى عملى بركشور است. اما عليرغم موفقيت نسبى رژيم تركى امين در بدست گرفتن قدرت و حتى مهار كردن شورشهاى گسترده ولى پراكنده مردم مسلمان در نقاط مختلف كشور و محدود كردن آن به مناطق خارج از شهرهاو نواحى كوهستانى، اين رژيم در همان اوايل حكومت با موانع و مشكلات اساسى در تثبيت اوضاع مواجه شد.اين مشكلات به طور خلاصه چنين بود: 1 مخالفتهاى گسترده و مستمر مردم مسلمان افغانستان عليرغم سرمايه گذارى دهها ساله روسها درافغانستان در ابعاد نظامى سياسى اقتصادى وفرهنگى و به منظور بسط نفوذ و سلطه كامل بر كشور اسلامى افغانستان ،مردم مسلمان اين كشوربا سابقه طولانى و درخشان در مبارزات ضداستعمارى ، به محض روى كارآمدن رژيم كودتايى تركى و امين ،شروع به مبارزه جدى عليه حزب حاكم يعنى حزب دمكراتيك خلق افغانستان ،كردند.اين مبارزات بسرعت بسرعت شكل گسترده ترى به خود گرفت كه قيام هرات يكى از نمونه هاى ارتباطى و قابل توجه در اين رابطه محسوب مى شود.شورش سراسرى مردم مبارز ومسلمان افغان اگرچه فاقد يك رهبرى متمركز و شكل سازمان يافته اى بود، ليكن باتوجه به به خصيصه مردمى و همگانى بودن آن، روند تثبيت وضعيت رژيم را از جهات سياسى وامنيتى، بشدت مختل نمود. رژيم ماركسيستى تركى و امين نيز از هر شيوه اى براى سركوب مبارزات مردم مسلملن افغانستان، اعم از اعدام و شكنجه هاى مجاهدين و بمباران روستاها و... فروگذار نمى كرد. نمونه هايى از خلاصه اسناد گوياى واقعيت هاى فوق الذكر مى باشد. سند شماره 7 فصل اول رژيم تركى و نخست وزيرش امين، در مواجهه با دشمنى و خصومت اكثر مردم افغانستان از نظر سنتى مستقل مى باشند، خيلى بعيد است كه بتواند دومين سال خود را به پايان برساند...موجوديت رژيم محاصره شده تركى باافزايش و توسعه طغيانها، به خطر افتاده است واين موجوديت شديدا