كردن مى گشتند آن ها را در رود اردن ،غسل مى داد. البتّه غسل او داراى آداب مخصوصى بود كه به(غسل
تعميد) شهرت دارد ؛ و به همين سبب حضرت يحيى را (يحياى تعميد دهنده ) لقب دادهاند.(151)عيسى نيز از (جليل ) نزد يحيى آمده تا توسّط اوغسل تعميد داده شود. ولى يحيى به او گفت : اين منم كه كه
بايد از تو تعميد بگيرم . امّا عيسى(ع ) گفت : مرا تعميد بده ، چون با اين كار، دستور خدا را انجام مى
دهم ؛ يحيى پذيرفت ، و اورا غسل تعميد داد.پس از تعميد، همان لحظه كه عيسى از آب ، بيرون آمد، مكاشفه اى عجيب به وى دست داد. به ايننحو كه طبق
نقل انجيل ، آسمان به رويش گشوده شد و روح خدا(جبرئيل ) را ديد كه همچون كبوترى شتابان به سويش در حركت
است . در اين هنگام ندايى ازآسمان به گوشش رسيد كه اين است پسر حبيب من كه از او خشنودم ! (152)
اين مكاشفه و مكالمه غيبى ، آغاز رسالت حضرت عيسى مسيح (ع ) به شمار مى رود. پس از اينمكاشفه ، آن حضرت
، به بيابان هاى اردن رفت و به رياضت ، روزه دارى و عبادت معبود خويشپرداخت و نيز درباره رسالت خطير و
وظيفه سنگينى كه از اين پس در زمينه هدايت خلق و اصلاحجامعه بر عهده اش نهاده شده بود به تفكّر،
مشغول گرديد. به روايت منابع مسيحى ، دورانرياضت ، روزه دارى ، تفكّر و مراقبت عيسى (ع ) در بيابان ها
مدّتچهل روز طول كشيد، كه به دوره اربعين (چلّه ) شهرت دارد. چنان كه پيشتر ديديم دورهرياضت ، تهجّد و
مناجات حضرت موسى (ع ) در كوه طور نيزچهل شبانه روز به طول انجاميده بود. (153) در اين دوران رياضت و
خودسازى ، شيطانتلاش زيادى كرد تا به هر طريق ممكن در عيسى (ع ) نفوذ كند و با وسوسه ها و ترفندهايشاو
را به بيراهه بكشاند ولى موفّق نشد؛ زيرا آن حضرت در اين مدّت هم از مراقبت هاى ويژهجبرئيل و فرشتگان
ديگر برخوردار بود، و هم خويش در اوج بندگى ، مناجات با خدا واتصّال معنوى با آن ذات ربوبى به سر مى
برده است .(154)اينك با استفاده از منابع عمدتا مسيحى سيرى در رسالت حضرت عيسى (ع ) خواهيم داشت .
سيرى در رسالت عيسى مسيح (ع )
آغاز دعوت
بنابر روايت اناجيل ، عيسى (ع ) پس از سپرى كردن دوره كوتاه رياضتچهل روزه در بيابان هاى اردن ، به شهرجليل بازگشت ، و عوت خود را به طور رسمى آغازكرده و به موعظه مردم پرداخت . او نيز بشارت مى داد كه وقت
، تمام شد و ملكوت آسمان ،نزديك است ؛ پس توبه كنيد و به بشارت انجيل ، ايمان بياوريد.سخنان الهى كه او بر زبان مى آورد آن چنان با معنويّت و پرجاذبه بود كه در نفوس مستعد،موجب تحوّل
عميق روحى ، ايمان و اطمينان مى شد. از اين رو، پس از هر سخنرانى و موعظه ، جمعكثيرى بى درنگ ، با
ايمان به گفته هايش به آيين او مى گرويدند.از جمله ايمان آورندگان نخستين به عيسى (ع )، چهار تن به نام هاى شمعون (پطرس )،اندرياس ، يعقوب و
يوحنّا، از ماهيگيران كنار دريا مى باشند كه پس از شنيدن مواعظ عيسىبلافاصله به او ايمان آورده ،
دام هاى خويش را رها كردند و بهدنبال آن حضرت ، راه افتادند. اين چهار تن ، جزو كسانى به شمار مى روند
كه به عنوانحوّاريون حضرت عيسى ، شهرت دارند.در آن زمان ، اطراف درياى جليل ، شهرهاى پرجمعيّت زيادى مانند (طبريا)،(تريكه )،(كفرنا حوم ) و... وجود
داشت ، و عيسى (ع ) رسالت خود را در همين شهرها و اطراف آن ها آغازكرد؛ و (كفرناحوم ) را به عنوان مركز
فعّاليّت هاى تبليغى و دعوت خويش برگزيده بود؛زيرا خانه شمعون پطرس در آن جا بود.وى كه تعاليم خود را ابتدا، در روز سبت (شنبه ) در كنيسه ها و معابد يهود، شروع كرده بود،پس از آن كه
جمعيّت گروندگان به آيين او، رو به فزونى نهاد به طورى كه در كنيسه ها،براى همه آن ها جا نبود به
بازارها و مزارع بيرون شهر مى رفت و در جمع مردم ، موعظه وتبليغ مى كرد.(155)پيامبر بنى اسرائيل
حضرت عيسى مسيح (ع ) خود را پيامبر خدا، معرّفى مى كرد، و شاگردان و معاصرانش نيز او راپيامبرى بزرگ
مى دانستند ؛ و همان طور كه پيشتر اشاره شد بر خلاف مسيحيان (و مسلمانان )كه حضرت عيسى (ع ) را همان
مسيح موعود و پيامبرى بزرگ از سلسله پيامبران بنىاسرائيل مى دانند، يهوديان ، نه تنها عيسى را (مسيح
موعود) ندانسته و نمى دانند بلكه حتّىپيامبرى او را نيز قبول نداشته و ندارند.