1 اتّهام اعتقادى - آشنایی با ادیان الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با ادیان الهی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1 اتّهام اعتقادى

(پس رئيس كَهَنه برخاسته و گفت : هيچ جواب نمى دهى ؟ چيست كه اين ها بر (عليه ) توشهادت مى دهند؟ اما
عيسى خاموش ماند تا آن كه رئيس كَهَنه ، روى به وى كرده گفت : تو را بهخداى حىّ، قسم مى دهم ما را بگوى


كه تو مسيح پسر خدا هستى يا نه ؟ عيسى به وى گفت : توگفتى ؛ و نيز شما را مى گويم : بعد از اين پسر انسان
را خواهيد ديد كه بر دست راست قوتنشسته برابرهاى آسمان مى آيد. در ساعت ، رئيس كَهَنه ، رختِ خود را
چاك زده گفت : كفر گفت ؛ديگر ما را چه حاجت به شهود است . الحال كفرش را شنيديد. چه مصلحت مى بينيد؟

ايشان درجواب گفتند: مستوجب قتل است . آن گاه آب دهان به رويش ‍ انداخته او را تپانچه مىزدند...) (197)

2 اتّهام سياسى

(و چون صبح شد همه رؤ ساى كَهَنه و مشايخ قوم بر عيسى ، شورا كردند كه او را هلاكسازند. پس او را بند،
نهاده بردند و به پنطيوس پيلاطس والى ، تسليم نمودند... امّا عيسىدر حضور والى ايستاده بود پس والى از
او پرسيده گفت : آيا تو پادشاه يهودهستى ؟ عيسىبه او گفت : تو مى گويى ؛ و چون رؤ ساى كهنه و مشايخ از او
شكايت كردند هيچ جواب نمىداد. پس پيلاطس وى را گفت : نمى شنوى چقدر بر تو شهادت مى دهند؟ امّا در جواب
وى يك سخنهم نگفت به قسمى كه والى ، بسيار متعجّب شد.) (198)

عيسى بر صليب (199)

سرانجام شوراى عالى يهود (سنهدرين ) حضرت عيسى مسيح (ع ) را به اتّهام اين كه خود راپسر خدا، معرّفى
كرده بود كافر شناخته ومحكوم به مرگ كرد. براى اجراى حكم ، او راتسليم پيلاطس حاكم رومى فلسطين
كردند. پيلاطس ، كوشش فراوان كرد تا بتواند آن حضرترا از مرگ برهاند و به جاى او دزدى را به صليب
بكشاند. امّا روحانيّان يهود زير بار نرفتندو بر مجازات اعدام عيسى ، پا مى فشاردند. اين بود كه در
برابر پرسش والى كه گفت : (باعيسى مشهور به مسيح چه كنم ؟ همگى گفتند: مصلوب شود. والى گفت : چرا، چه بدى
كرده است؟ آنان بيشتر فرياد زده گفتند: مصلوب شود. چون پيلاطس ديد كه ثمرى ندارد بلكه آشوب ،زياده مى
گردد، آب طلبيده پيش مردم دست خود را شسته گفت : من برى هستم از خون اين شخصعادل ، شما ببينيد!)
سه ساعت از نيم روز گذشته بود كه او را به پاى دار آوردند؛ و طرفداران عيسى (ع ) همه اورا ترك گفتند جز
چند تن از زنان كه تا دقايق آخِر، همراه او بودند و به حالش ‍ مى گريستند.

عيسى (ع ) براى مردم ، دعا كرد و گفت : (اى پدر! اينان را بيامرز، زيرا نمى دانند چه مىكنند.) مطابق منابع
مسيحى ، اين جنايت (مصلوب كردن عيسى ) در يكى از روزهاى عيد فصح(پانزدهم ماه نيسان يهودى ) و به احتمال
قوى ، بينسال هاى 29 30 ميلادى به همراه دو تن دزد جانى در بيرون شهر اورشليم انجام شد. عيسىبردار به
آواز بلند، صيحه زده ، روح را تسليم نمود!

مسيحيان بر آنند پس از مصلوب شدن عيسى (ع )، براى آن كه در شب سَبت ، جسد او بر فرازصليب نماند، شخص
توانگر و نيكوكارى به نام يوسف كه از اعضاى شوراى كاهنان يهود بهشمار مى رفت ، جسدش را از چوبه دار
پايين كشيده و در قبرى از سنگ كه تازه براى خود،تراشيده بود گذارد و نيز سنگى بر آن نهاد.

ولى در اوّلين روز يك شنبه روز سوّم پس از كشته شدن ، آن حضرت دوباره زندگى يافت واز قبر برخاست و خود
را به مادر خود و جمعى از حواريّون در اورشليم ، ظاهر ساخت ، و آنان رااز حيات خود اطمينان بخشيد.

مدّت چهل روز در اين جهان ، ميان پيروانش زندگى كرد و حواريّونرا براى نشر و تبليغ دين خود، ماءمور
فرمود. سپس به آسمان ، صعود كرد.(200)

امّا قرآن كريم ، اين ادّعا را كه عيسى (ع ) بردار، كشته و دوباره زنده شده و به آسمان رفت به شرحى كه
در بالا آمد قبول ندارد و كشته شدنش را مردود، اعلام داشته و فرمود:

(وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا
قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُوَل كِن شُبِّهَْ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُو ا فِيهِ لَفِي
شَكٍّ مِنْهُ مَالَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَاقَتَلُوهُ يَقِيناً بَل
رَفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللّ هُ عَزِيزاً حَكِيماً.) (201)

و گفتارشان كه : (ما مسيح عيسى پسر مريم ، پيامبر خدا را كشتيم !) در حالى كه نه او راكشتند و نه بردار
آويختند؛ بلكه امر بر آن ها مشتبه شد؛ و كسانى كه در مورد(قتل ) او اختلاف كردند، از آن در شكّ هستند و
به آن ، علم ندارند و تنها از گمان و ظنّ، پيروىمى كنند ؛ و قطعا او را نكشتند! بلكه خداوند، او را به
سوى خود بالا برد، او، توانا و حكيماست .

/ 87