ترين واژه اى كه اين قوم به آن ناميده شده اند (عبرانى ) است كه از واژه (عبرى) گرفته شده ؛ چون يهوديان
، عبرى نژادندكه آن شاخه اى از نژاد (سامى ) مى باشد.درباره معناى واژه عبرى ، برخى نوشته اند كه از
ريشه (عَبَر) به معناى عبور و گذراست .يعنى چون ابراهيم (ع ) جدّاعلاى اين قوم از شهر خود (اور) مهاجرت
كرده و از رودخانه فرات ،عبور نمود قوم وى عبرى يا عبرانى ، نام يافته اند . (28) برخى ديگر با استناد به
تحقيقات اخير دانشمندان ، واژه هاى عبرى و عربى را از يك ريشه دانسته ، و گفته اند هر دو لغت به معناى
(بدوى ) و (بيابانى ) است ؛ و وجه تسميه اين قوم به عبرى و عبرانى هم به خاطر باديه نشينى و بيابان گردى
آنان است كه از صحراها و بيابان هاىشمال حجاز به كنعان و فلسطين روى آورده اند.(29)درباره واژه يهود نيز نوشته اند: يهود از فعل (هاد يهود) به معناى (تاب يتوب ) يعنى هدايت يافتن از طريق
توبه كردن پس از گوساله پرستى است . يا به علّت انتساب به(يهودا) فرزند بزرگ حضرت يعقوب به اين نام ،
شهرت يافته اند .(30)همچنين يهوديان را (بنى اسرائيل ) نيز مى گويند، واسرائيل نام يعقوب پيامبر(ع ) است ؛ پس بنىاسرائيل
، يعنى فرزندان يعقوب پيامبر. نيز آن ها را (كليميان ) يا (موسويان ) مى گويند؛ و (كليم ) لقب حضرت موسى
(ع ) است ، چون آن حضرت ملقب به موسى كليم الله بود، آنهم به خاطر هم سخن شدن با خدا و گفت و گو با اوست ؛
و معناى موسويان هم روشن است ، و آنيعنى منسوب به حضرت موسى ، كه هر دو نام ، نمايانگر پيروى يهوديان
از شريعت حضرت موسى (ع ) است .بنابراين ، چنان كه ملاحظه مى شود همه اسامى اين قوم ، معناى سه عنصر نژاد، خاك و دين رادر بردارد.3- گذشته از اين ها، خود يهوديان نيز پيوسته اصرار مى ورزند كه پيوندى ناگسستنى مياننژاد، خاك و دين
يهود، وجود دارد؛ و بر اين اساس ، در ادبيات ملى ودينى آن ها از (ارض موعود) و سرزمين آبا و اجدادى ،
سخن مى رود، كه بنا به ادّعاى آنان كنعان و فلسطين مىباشد. (31) (32) نيز آن ها در طول تاريخ كوشيده و مى
كوشند تاعامل نژاد را در گرايش دينى خود مؤ ثّر، اعلام كنند، و بر اساس اين پندار است كه از تبليغ و
ارائه مذهب يهودى در ميان ساير ملل ، پرهيز كرده ، و از پذيرش غير نژاد يهود در دين خود،امتناع
ورزيده و مى ورزند؛ زيرا غير نژاد يهود را شايسته در آمدن در دين خويش نمى دانند! كه اين خود، دليل
روشنى بر حسّ برترى جويى و خوى نژاد پرستى قوم يهود مى باشد.اينك پيشينه قوم يهود را به طور فشرده مورد بررسى و پژوهش قرار مى دهيم .
ابراهيم (ع ) تا يوسف (ع )
گفتار درباره حضرت ابراهيم (ع ) را با جملاتى از عهد عتيق (33)آغاز مى كنيم .(34)(و خداوند به اَبرام (ابراهيم ) گفت از ولايت خود و از مولد خويش و از خانه پدرى خود به سوى زمينى كه بهتو، نشان دهم بيرون شو. و از تو امّتى عظيم ، پيدا كنم و تو را بركت دهم و نام تو را بزرگ سازم و تو بركت
خواهى بود، و بركت دهم به آنانى كه تو را مباركخوانند و لعنت به آن كه تو را ملعون خواند و از تو، جمع
قبايل جهان ، بركت خواهند يافت .) (35)
حضرت ابراهيم (ع ) كه به عبرى او را (اَبرام ) به معناى (پدر عالى قدر) مى خوانند حدودقرن نوزده يا هيجده
پيش از ميلاد ظهور و قوم خود را به سوى خداوند يكتا، دعوت كرد.وى پدر همه پيامبران بنى اسرائيل و نيز نياى بزرگ حضرت محمّد (ص ) است . پدرش (تارح بن ناحور) نام داشت
. (36) بنا بهنقل روايات و اخبار كتب دينى يهوديان ، قبيله حضرت ابراهيم (ع ) مانند ديگرقبايل و عشاير