انتشار و رسمّيت مسيحيّت
طبق روايات مسيحى پس از به دار آويختن عيسى (ع ) شاگردان وى با عشق و علاقه فراوان بهتبليغ دين اوپرداختند. اين گروه كه نخستين بار در شهر انطاكيه در آسياى صغير، تركيهكنونى آن ها را نصرانى
ناميدند، همه يهوديانى بودند از پيروان حضرت عيسى (ع ) و بدوناين كه روش جديد خود را دين تازه اى
بخوانند، خود را مفسّران حقيقى كتاب عهد عتيق و دين يهودمى دانستند؛ با اين تفاوت كه اين ها بر امر
توبه از گناه و محبّت به همنوع واميد نجات بشر،تاءكيد بيشترى داشتند، و كم كم گفتارهاى منسوب به
حضرت عيسى (ع ) را هم جمع آورىكردند.اين بود كه آيين مسيحيّت كه در آغاز به قصد اصلاح دين يهود، پديد آمده بود، رفته رفته ازحدود تنگناى
نژادى و قومى ، بيرون آمد و به صورت يك دينمستقل ، خودنمايى كرد، گرچه فرقه مسيحيان يهودى ، به شدّت
مورد اذيّت و آزار روحانيّانيهودى قرار داشتند، ولى انتظار رجعت عيسى (ع ) موجب مى گشت تا آنان تمام
سختى ها راتحمّل كنند، و نيز براى تبليغ و انتشار آيين جديد به سرزمين هاى روم ، مسافرت كنند.كسانىكه دين مسيح را مى پذيرفتند، دو دسته بودند: دسته نخست كسانى بودند كه به زبان عبرى، سخن مى
گفتند. دسته ديگر، مردمى كه زبان شان يونانى بود و در خارج از سرزمينفلسطين ، سكونت داشتند و تحت
تاءثير فرهنگ يونانى قرار داشتند.مسيحيان اوّليّه ، محافل و مجامع دينى خود را همان كنيسه كه در زبان آرامى به معناى انجمن است، مى
خواندند. امّا به تدريج اين مجمع با كنيسه در مواردى ، تفاوت پيدا كرد، وشكل و عنوان مستقلّى متناسب
با فرهنگ و آداب مسيحى و مسيحيان به خود گرفت . آن تفاوت ها اينگونه بود:نخست اين كه مجمع و اساسا دين مسيح بر خلاف دين يهود، به نژاد معيّنى اختصاص نداشت وجنبه عمومى و
همگانى داشت ؛ دوم اين كه در اين محافل و معابد مذهبى ، زبان نيايش غالبا زبانيونانى بود و همين امر،
كار تبليغ را آسان مى كرد؛ سوّم اين كه اينمحافل كاملا جنبه روحانى داشت نه سياسى ؛ از اين رو، كمتر
مورد سوء ظنِّ سياستمداران قرارمى گرفت ؛ چهارم اين كه تمامى كسانى كه اين دين جديد را مى پذيرفتند
تنها مى بايدمراسم غسل تعميد به جاى آورند و از انجام مراسم خشك دين يهود، معاف بودند، و حتّى
براىتازه واردان (به جز يهوديان ) رسم ختنه هم ، ملغى شد.به اين ترتيب و به دنبال تلاش فراوان شاگردان (حواريّون ) و ديگر پيروان حضرت عيسىمسيح (ع ) در راه
تبليغ و انتشار آيين و مرام نوپاى او (مسيحيّت )، اين آيين از محاصره تبليغىو فشارهاى سياسى اجتماعى
اَحبار و رهبانان متعصّب و خشن يهود، بيرون آمد، ودر شهرها وروستاهاى فلسطين ، سوريه ، انطاكيه و
ساير قلمرو حكومتى روم ، نشر و گسترش يافت ، و(جامعه مسيحى ) با هويّت ملّى مذهبى مستقلّ (مسيحيّت )
در آن مناطق به وجود آمد و شهرها ونواحى ياد شده به مراكز مهم مسيحى ، تبديل گشتند.حتّى با ازدياد شمار پيروان آيين مسيحيّت در بيت المقدّس كه مقرّ حكومت داوود و سليمان (ع )،پايتخت
عبرانيان و نيز محلّ مصلوب شدن و سپس عروج حضرت عيسى مسيح (ع ) بود، جامعهمسيحى در اين شهر هم ، اعلام
موجوديّت كرد، و به زودى با تبليغاتى كه از سوى برخىيهوديان تازه مسيحى شده نظير (پولُس ) صورت گرفت ؛
اين شهر نيز به يكى از مهمترين مراكز مسيحى نشين ، تبديل گشت .(202)
كتب مقدّس مسيحيّت
چنان كه پيشتر گذشت (عهدين ) نام دو كتاب مقدّس دينى يهوديان و مسيحيان ، يعنى تورات وانجيل است ، كهمجموع اين دو، نزد مسيحيان ، به عنوان (كتاب مقدس ) معتبر و مورد احترام مىباشد ؛ زيرا بر خلاف
يهوديان كه حضرت عيسى مسيح (ع ) و آيين و كتاب دينى او(انجيل ) را قبول ندارند، عيسويان و مسيحيان ،
كتاب دينى يهوديان (تورات ) راقبول داشته ، و از آن به عنوان (عهد عتيق ) يا پيمان كهن ، ياد مى كنند، در
برابر،(انجيل ) را (عهد جديد) يا پيمان نو به بيانى كه گذشت مى نامند.