ه‍ نفى و ابطال تثليث در قرآن كريم - آشنایی با ادیان الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با ادیان الهی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و منشاء افعالى مىدانند. يا بايد اين دو را جزو صفات فعل الهى بدانند، كه در اين صورت ديگر نمى

توانندصفت ذات به شمار آيند ودر مرتبه ذات ، لحاظ شوند كه مسيحيان چنين تصوّرى از عيسى و روح القدس
دارند. در هر صورت ،مطلب ، روشن نيست و تعابير مسيحيان به ويژه در كتاب مقدّس درباره تثليث بسيار
مبهم ، آشفته و غير قابل فهم است .

خوب است اين حقيقت را از زبان خود مسيحيان واقع بين و ژرف نگر بشنويم . پدر (توماس ‍ميشل ) مى نويسد:

با گذشت زمان ودر طول تاريخ كليسا، مسيحيان به اين نتيجه رسيدند كه طبيعت سه گانهخدا، يك راز است و
نمى توان آن را با تعابير بشرى بيان كرد با آن كه نويسندگان ،صوفيان ، و متكلّمان مسيحى به كمك
معلومات عهد جديد براىنيل به برخى از آنچه به ذات خدا مربوط مى شود، كوشيده اند، ولى همگى به
نافرجامى آن كوشش هاى بسيار اعتراف دارند! (278)
نويسندگان مسيحى كتاب (عقل واعتقاد دينى ) مى نويسند:

آيا يك شخص مى تواند كاملا بشر و در عين حال كاملا خدا باشد؟! آيا براى يك شخص عاقل ، آگاه و زيرك ،
تصديق اين آموزه ممكن است ؟... اگر عيسى كاملا خدا باشد آيا اين امر، مارا ملزم نمى كند كه بگوييم وى
همان هنگام هم كه در گهواره اش گريه مى كرد، (همه دان وهمه توان ) بود و حضورى فراگير و مطلق داشت ؟ آيا
در اين صورت ناچار نمى شويم بگوييم كه نوزاد چاق و چلّه مريم و يوسف ، امور عالم را از گهواره اش
هدايت مى كرد؟! آيا اينامر چندان عجيب و غريب نيست كه اگر حتّى يك لحظه درباره آن تاءمّل كنيم ، آن را
پذيرفتنى نيابيم ؟! (279)
گوستاولوبون (1841 1931م )، دانشمند شهير فرانسوى نيز در مقايسه توحيد در اسلام ومسيحيّت مى گويد: (اين
افتخار، تنها بهره اسلام است كه نخستين دين است كه توحيد را درجهان آورده و بايد در اين باره به خود
ببالد و تمامى آسانى و سهولت بى نظير اسلام ،روى همين توحيد خالص است . اسلام از آن مطالبى كه خرد
وعقل سالم از پذيرفتن آن خوددارى مى كند، يعنى از آن تناقضات و پيچيدگى هايى كه در اديان ديگر نمونه
هاى آن بسيار است كاملا دور است . از اين رو، هر مسلمان از هر طبقه اى كه باشد تمام اصول اسلام وآنچه
بر او واجب است را مى فهمد ومى تواند آن ها را در قالب چند جمله كوتاه با كمال آسانى بيان كند. درست به
عكس مسيحيان ، كه به آسانى نمى توانند معناىتثليث و استحاله را بفهمند، و يا ساير مسائل پيچيده را تا
استاد در علم لاهوت و ماهر در ريزه كارى هاى بحث و جدل ، بيان نكند هرگز از آن مطالب پيچ در پيچ ،
بيرون نخواهندآمد.) (280)

ه‍ نفى و ابطال تثليث در قرآن كريم

قرآن كريم نيز در آيات زيادى پس از نقل عقايد شرك آميز يهوديان و مسيحيان به نفى وابطال آن ها تصريح و
تاءكيد ورزيده است ، به اين بيان :

در برخى آيات ، فرزند خدا خواندن (عُزَير) و (مسيح ) و نيز معبود گرفتن غير خدا راباطل دانسته است :

(وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذ
لِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْيُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ
قَاتَلَهُمُ اللّهُ اءَنَّى يُؤْفَكُونَ اِتَّخَذُوا اءَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ
اءَرْبَاباً مِن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلا لِيَعْبُدُوا
إِلهاً وَاحِداً لاَإِلهَ إِلا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ) (281)

يهود گفتند: (عُزير)، پسر خداست !) و نصارا گفتند: (مسيح ، پسر خداست !) اين سخنى استكه با زبان خود مى
گويند، كه همانند گفتار كافران پيشين است ؛ خدا آنان را بكشد، چگونه از حق ، انحراف مى يابند؟!

(آن ها) دانشمندان و رهبانان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند. و (همچنين ) مسيحفرزند مريم
را؛ در حالى كه دستور نداشتند جز خداوند يكتايى را كه معبودى جز او نيست ،بپرستند، او پاك و منزّه
است از آنچه همتايش قرار مى دهند!

در جاى ديگر اين اعتقاد مسيحيان كه (مسيح خود خداست ) رانقل و آن را مردود دانسته است :

(لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ
الْمَسِيحُ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوااللّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ
بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَاءْوَاهُ النَّارُ وَمَا

لِلظَّالِمِينَمِنْ اءَنْصَارٍ) (282)

/ 87