داشتند؛ و عيد يهود كه عيد خيمه ها باشد نزديك بود. پس برادرانش بهاو گفتند: از اين جا روانه شده به
يهوديه برو، تا شاگردانت نيز اعمالى را كه تو مى كنىببينند؛ زيرا هر كه مى خواهد آشكار شود پنهانى
كار نمى كند. پس اگر اين كارها را مى كنىخود را به جهان بنما... چون برادرانش براى عيد رفته بودند او
نيز (به يهوديه ) آمد، نهآشكار، بلكه در خفا. امّا يهوديان در عيد او را جست و جو نموده مى گفتند كه : او
كجا است ؟... وچون نصف عيد، گذشته بود عيسى به هيكل آمده تعليم مى داد. و يهوديان تعجّب كرده ،
گفتند:اين شخص هرگز تعليم نيافته ؛ چگونه كتب را مى داند؟ عيسى در جواب آنان گفت : تعليم مناز من نيست
، بلكه از فرستنده من ...) (178)
از جمله اقدامات ايمنى حضرت عيسى (ع ) اين بود كه در مسير اهداف والاى رسالت خود به يكتن از شاگردانش
اجازه داد تا به طور ناشناس در شوراى عالى يهود (سَنْهِدْرين ) شركت كند.گرچه كسى نمى دانست كه نقش
اين شاگرد كه موظّف به انكار ظاهرى حضرت مسيح (ع ) بودهچيست ، ولى طبيعى به نظر مى رسد كه او توطئه هاى
شوراى ياد شده و خيانت (يهوداى اسخريوطى ) را به آن حضرت گزارش داده و او را در جريان نقشه هاى شوم و
پليد آنان قرار دادهباشد.اين شاگرد با وفاى عيسى مسيح (ع ) را (يوسف ) از اهالى (رامه ) از بلاد يهود، معرّفىكرده اند، كه به
دستور آن حضرت در جلسه هاى شوراى عالى يهود، شركت ؛ ولى از ترس يهود، چهره اش را از آن ها مخفى مى
كرد.(179)
دعوت به مبارزه و مقاومت
بر خلاف اين پندار نادرست درباره حضرت مسيح (ع ) كه او اصلااهل مبارزه و ستيز حتّى با دشمنان سرسخت وستمگر نبوده ، و در هر صورت ، صلح و آشتى رابر درگيرى و درشتى ترجيح مى داد! (180) بنابر آن چه در
همينانجيل كنونى آمده ، آن حضرت همچون ساير رهبران راستين و بزرگ دينى و الهى هم مظهر رحمت ومغفرت
الهى بود و هم مظهر قهر و غضب او.بر اين اساس ، عيسى مسيح (ع ) به عنوان مجاهد راستين راه عدالت ودرستى و مبشّر و منادىرهايى امّت هاى
تحت ستم و مستضعف از بيداد و ستم طاغوت ها، هم خود مبارزه جّدى و خستگىناپذيرى را با كجروى ها، ستم و
بيدادگرى ها آغاز كرده بود و هم از پيروان و شاگردانشمى خواست تا در برابر سردمداران كفر و صاحبان زر
و زور و تزوير، ايستادگى كرده و سرتسليم ، فرود نياورند.توضيح آن كه ، گر چه گفتيم حضرت عيسى (ع ) در آغاز، سعى مى كرد تا رسالت مسيحايىو معجزات خويش را پنهان
كند، امّا به روشنى ازاناجيل ، بر مى آيد كه آن روح الهى با زيركى و هوشيارى تمام به نشر پيام آسمانى
وتهذيبنفوس مى پرداخت و در اين راه از هيچ كوشش و تلاشى دريغ نمى ورزيد، و با موانع ايجادشدهاز سوى
مخالفان و معاندان ، مبارزه مى كرد.به عنوان نمونه ، آن حضرت در بخشى از يك موعظه طولانى كه در ابواب 5، 6 و 7 ازانجيل متّى آمده است خطاب
به مردم به ويژه تماشاگران و يارانش فرمود:(خوشحال باشيد چون شما را فحش گويند و جفا رسانند و به خاطر من هر سخن بدى با شما،كاذبانه گويند. خوش
باشيد و شادى عظيم كنيد؛ چون اجر شما در آسمان ، عظيم است . زيراهمين گونه بر انبياى قبل از شما نيز
جفا مى رسانيدند.(181)از ايشان (دشمنان ) مترسيد، زيرا چيزى مستور نيست كه مكشوف نگردد و نه مجهولى كه معلومنشود. آنچه در
تاريكى به شما مى گويم در روشنايى بگوييد و آنچه در گوش شنويد بربام ها موعظه كنيد؛ و از قاتلان جسم
كه قادر بر كشتن روح نى اند بيم مكنيد، بلكه از اوبترسيد كه قادر است برهلاك كردن روح و جسم را نيز در
جهنّم ...) (182)
مى دانيم كه مسيحيان به نشانه مصلوب شدن عيسى مسيح (ع ) در راه گناهان بشر، صليبى بهگردن مى آويزند.