در چگونگى شبى كه پيغمبر بر آسمان بر شد - فرهاد و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهاد و شیرین - نسخه متنی

وحشی بافقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در چگونگى شبى كه پيغمبر بر آسمان بر شد





  • محمد شبرو اسرابعبده
    محمد جمله را سرخيل و سردار
    زهى عز براق آن جهانگير
    سراى ام هانى را زهى قدر
    بزد جبريل بر در حلقه ى راز
    برون آ يا نبي اله، برون آى
    برون فرما كه مه را دل شكسته
    عطارد تا ز وصلت مژده بشيند
    برون تاز و به حال زهره پرداز
    فرو رفته ست خور در آرزويت
    كشد گر مدت حرمان از اين بيش
    ز برجيس و ز كيوان خود چه پرسى
    برون نه گام و لطفى يارشان كن
    سرير افروز عرش از خوابگاهش
    به يك عالم زمين داد و زمان داد
    براقش پيش باز آمد به تعجيل
    ركاب آراست پاى احترامش
    به سوى مسجد اقصا عنان داد
    ز آدم تا مسيحا انبيا جمع در آن مسجد امام انبيا شد
    در آن مسجد امام انبيا شد



  • زمان را نظم عقد روز و شب ده
    جهان را سنگ كفر از راه بردار
    كه پيك ايزدش بودى عنانگير
    كه مي تابيد در وى آن مه بدر
    كه بيرون آى و بر كون ومكان تاز
    برون آ با رخ چون مه برون آى
    ز شوقت بر سر آتش نشسته
    چو طفل مكتب است اندر شب عيد
    كه چنگ طاقتش افتاده از ساز
    تو باقى مانى و خورشيد رويت
    زند بهرام برخود خنجر خويش
    كه مي گريد بر ايشان عرش و كرسى
    نگاه رحمتى در كارشان كن
    برون آمد دو عالم خاك راهش
    به ديگر يك بقاى جاودان داد
    دويده در ركاب آويخت جبريل
    عنان پير است دست احتشامش
    تك و پو با درخش آسمان داد
    همه پروانه آسا گرد آن شمع خم ابروش محراب دعا شد
    خم ابروش محراب دعا شد


/ 146