در جواب گفتگوى شيرين و قبول نمودن فرهاد كندن كوه بيستون را به جهت عمارت - فرهاد و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهاد و شیرین - نسخه متنی

وحشی بافقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در جواب گفتگوى شيرين و قبول نمودن فرهاد كندن كوه بيستون را به جهت عمارت





  • بدو فرهاد گفت كه اى سرو نوخيز
    خيالت برده از دل صبر و تابم
    كمند زلف مشكين تو دامم
    به هر خدمت كه فرمايى برآنم
    نه كوه سنگ اگر باشد ز پولاد
    چه جاى كوه اگر همت گمارم
    شكفت از گفته فرهاد آن ماه
    پس از اين گفتگو و عهد و پيوند
    كه تا انجام كار آن شوخ طناز
    به هر دشتى كند روزى دو منزل
    رسد چون كار آن مشكو به انجام
    وز آن پس لعل شكر بار بگشود
    به مركب جست و گلگون را عنان داد برفت از بيستون آن سرو آزاد
    برفت از بيستون آن سرو آزاد



  • لبت جان پرور و زلفت دلاويز
    نگاهت كرده سرمست و خرابم
    شراب لعل نوشينت به جامم
    به جان كوشم درين ره تا توانم
    كنم با نيروى عشقش ز بنياد
    اگر درياست گرد از وى برآرم
    به سان غنچه از باد سحرگاه
    قرار اين داد شيرين شكر خند
    به هر نزهتگهى جشنى كند ساز
    به مشغولى گشايد عقده ى دل
    كشد رخت اندر آن آن ماه خودكام
    به سد شيرينى او را كرد بدرود
    ز فرهاد آن خبردارد كه جان داد نه او ماند اندر آن منزل نه فرهاد
    نه او ماند اندر آن منزل نه فرهاد


/ 146