در بيان وصل و هجران نكويان و رفتن شيرين به تماشاى بيستون
چو شرح حال خود را كوهكن گفت وصال اينجا سخن را بس نموده ست ز صابر بشنو آن پاسخ كه او داد
ز صابر بشنو آن پاسخ كه او داد
ندانى پاسخش چون زان دهن گفت نقاب از چهره ى جان بس نموده ست كه بس كام از لبش زان گفتگو داد
كه بس كام از لبش زان گفتگو داد