گفتار در آرايش و نكويى سخن - فرهاد و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهاد و شیرین - نسخه متنی

وحشی بافقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتار در آرايش و نكويى سخن





  • فلك در خطبه اش جايى نهد پا
    به منشورى كه طغرا شد به نامش
    سخن را من غلام خانه زادم
    به خدمت دير دير آيم از آنست
    كنم اين خدمت شايسته زين پس
    بر اين آفتابم ايستاده
    كمال است او همه، من جمله نقصم
    بدين خورشيد اگر چه ذره مانند
    ولى اين نام بس زين جستجويم
    چه شد كاين كور طبعان نظر پست كنندم زين هوادارى ملامت
    كنندم زين هوادارى ملامت



  • كه هست از منبرش سد پايه بالا
    نويسند از اميران كلامش
    وليكن اندكى كاهل نهادم
    كه با من گاهگاهى سرگرانست
    كه نبود پيشخدمت تر ز من كس
    قرار ذرگى با خويش داده
    قبولم كرده اما زان به رقصم
    نخواهم يافت تا جاويد پيوند
    كه در سلك هواداران اويم
    كزين خورشيد كورى ديده شان بست من و اين شيوه تا روز قيامت
    من و اين شيوه تا روز قيامت


/ 146