در نوشتن شيرين جواب خسرو را و عتاب كردن بدو در عشق و محبت با ديگران - فرهاد و شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهاد و شیرین - نسخه متنی

وحشی بافقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در نوشتن شيرين جواب خسرو را و عتاب كردن بدو در عشق و محبت با ديگران





  • به يك تلخى كه از شيرين چشيدى
    ترا جز كامرانى خو نباشد
    چرا تلخى ز شيرين بايدت برد
    دگر فرمود شه كز رشك شكر
    چرا بد نام كردى خويشتن را
    شكر دور از تو چندانى ندارد
    چه جاى آن كه بى انصافى آرم
    تو نيز اى شه به بد كس را مكن ياد
    مبين ناديده مردم را به خوارى
    چه كارت با گداى گوشه گيرى
    اسير محنت درد جهانى
    ز سختيهاى دوران خورده نيرنگ
    به دست آورده با سد گونه تشويش
    نه جسته خاطرش دلجويى كس
    قرار زحمت ما داده بر خويش
    ز سختيهاى سنگين نيست آزار
    مگر با هر كه فرمايد كسى كار
    مگر از كارفرما گر به مزدور
    اگر چه با كسى كارى ندارم وليكن ز آنچه در مكنون شاه است
    وليكن ز آنچه در مكنون شاه است



  • به درد خود ز شكر چاره ديدى
    چو شكر هست گو شيرين نباشد
    چو شيرينى ز شكر مي توان خورد
    چو شيرين داشتى جانى بر آذر
    به يارى بر گزيدى كوهكن را
    كه شيرينش به انسانى شمارد
    چنين هم سنگ مردانش شمارم
    ميالا خويش را در طعن فرهاد
    كه دور است از طريق شهريارى
    ستمكش خسته اي، زاري، فقيرى
    بلاى آسمانى را نشانى
    فتاده كار او با تيشه و سنگ
    لب نانى به زور بازوى خويش
    نه اندر گفته اش بدگويى كس
    اگر بگذاردش طعن بد انديش
    مگر از سخت گوييهاى اغيار
    نهانى با ويش گرم است بازار
    رود لطفى ز تهمت نيست معذور
    كه بر ناكرده سوگندى بيارم خدا داند كه شيرين بي گناه است
    خدا داند كه شيرين بي گناه است


/ 146