/ سوره اسراء / آيه هاى 69 - 66 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 15

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره اسراء / آيه هاى 69 - 66

66 . رَبُّكُمُ الَّذى يُزْجى لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ اِنَّه كانَ بِكُمْ رَحيماً.

67 . وَ اِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ اِلاَّ اِيّاه فَلَمّا نَجَّاكُمْ اِلىَ الْبَرِّ اَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْاِنْسانُ كَفُوراً.

68 . اَفَاَمِنْتُمْ اَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ اَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكيلاً.

69 . اَمْ اَمِنْتُمْ اَنْ يُعيدَكُمْ فيهِ تارَةً اُخْرى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قاصِفاً مِنَ الرّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنا بِه تَبيعاً.

ترجمه

66 - پروردگار شما كسى است كه كشتى را در دريا [و بر پهنه آب ها ]براى شما روان مى سازد؛ تا از فزون بخشى او [كه تضمين گر سعادت شما در زندگى است ]بجوييد، چراكه او به شما مهربان است.

67 - و هنگامى كه در دريا به شما گزند [و زيانى ] برسد، جز او، هركه را [به خدايى ]مى خوانيد، [از صفحه خاطر شما] گم مى شود؛ آنگاه هنگامى كه شما را به خشكى [رساند و] رهايى بخشيد، [از حق ] روى مى گردانيد؛ و انسان بسيار ناسپاس است.

68 - پس آيا [با رسيدن به خشكى ] ايمن شده ايد از اينكه [خدا] شما را در كرانه اى [به زمين ] فرو برد، يا طوفانى از ريگ بر شما بفرستد، آنگاه براى خود هيچ كارسازى نيابيد؟!

69 - آيا امنيّت يافته ايد از اينكه دگرباره شما را به آن [دريا ]بازگردانده و تندبادى در هم شكننده [كشتى و قايق ] بر شما بفرستد و شما را به كيفر آنكه كفر مى ورزيديد، غرق كند؛ آنگاه در برابر ما براى خويشتن كسى را نيابيد كه پى گيرنده اين [رويداد تكان دهنده و انتقام گيرنده خون شما] باشد؟!

نگرشى بر واژه ها

«ازجاء»: به راندن تدريجى و به حركت آوردن چيزى گفته مى شود.

«حاصب»: تندبادى كه سنگريزه مى پراكند و مى اندازد؛ و به همين تناسب به سنگ هايى كه به طور پياپى افكنده شوند نيز، گفته مى شود.

«قاصف»: درهم شكننده.

تفسير

چرا كفرانگرى و ناسپاسى؟

در آيات گذشته، سخن در باره شرك گرايان و بيدادپيشگان و سركرده آنان، شيطان بود؛ اينك در اين آيات به ترسيم دليل هاى روشن يكتايى خدا پرداخته و در نخستين آيه مورد بحث در اين مورد مى فرمايد:

رَبُّكُمُ الَّذى يُزْجى لَكُمْ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ

آفريننده و تدبيرگر شما آن خدايى است كه كشتى ها را در پهنه درياها و اقيانوس ها به وسيله بادهايى كه پديدار مى سازد، و با قرار دادن آبها به سبكى كه كشتى رانى و دريانوردى را امكان پذير سازد، به حركت در مى آورد.

لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ

تا بر كشتى سوار گرديد و در درياها و اقيانوس ها بگرديد و از فضل و بخشايش او بجوييد و كارهايى - كه تضمين گر دنيا و آخرت شماست - انجام دهيد.

اِنَّه كانَ بِكُمْ رَحيماً

راستى كه آن خدايى كه اين نعمت ها را در دسترس شما قرار داده است نسبت به شما مهربان است.

[چه نعمتى از اين گران تر كه براى حركت شما در دريا و اقيانوس ها و بهره ورى و برخوردارى شما از ثروت هاى سرشار و امكانات آن از يك سو آب را به صورت مركبى رهوار آفريد، و از دگر سو وزن برخى پديده ها را سبك تر از آب آفريد تا كشتى از آنها ساخته شود؛ از طرف سوّم نيروى محركّه را پديد آورد و از طرف چهارم امكانات و وسايل راهيابى را! آيا نبايد او را با همه وجود سپاس گفت و سپاسگزار نعمت هايش بود؟(54)]

در ادامه سخن در نشانه هاى يكتايى خدا و قدرت بى كران او مى فرمايد:

وَ اِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فى الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ اِلاَّ اِيّاه

و هنگامى كه زيان و ناراحتى در دريا به شما در رسد و بادها از حركت باز ايستند يا امواج كوبنده، شما را به مرگ و غرق شدن در آب ها تهديد كند، همه خدايان دروغين از ياد شما مى رود و تنها خداى يكتا را به ياد مى آوريد و تنها از او راه نجات مى خواهيد و به بارگاه او روى مى آوريد و از او يارى مى خواهيد.

فَلَمّا نَجّاكُمْ اِلىَ الْبَرِّ اَعْرَضْتُمْ

امّا هنگامى كه خدا شما را از دريا و خطر غرق شدن نجات بخشيد و احساس امنيّت كرديد، از ايمان به خدا و فرمانبردارى او روى برتافتيد و راه ناسپاسى و كفرانگرى پيش گرفتيد.

وَ كانَ الْاِنْسانُ كَفُوراً

و راستى كه انسان بسيار ناسپاس است.

در ادامه سخن در اين مورد روشنگرى مى كند كه اين احساس امنيّت از كيفر عادلانه و حكيمانه خدا پس از نجات از دريا و خطر آن، احساس بيهوده و كاذبى است، چراكه در خشكى نيز ممكن است مورد بازخواست قرار گيريد و عذاب گريبانتان را بگيرد.

اَفَاَمِنْتُمْ اَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ

اين رفتار شما بسان كسى است كه مى پندارد، اگر از دريا گذشت ديگر در امنيّت خواهد بود، از اين رو پس از نجات، از سپاسگزارى و از اطاعت خدا سرباز مى زند؛ امّا از كجا چنين احساس امنيّت مى كنيد؟

از كجا كه شما را در كرانه اى از زمين فرو نبرد و به كيفر گناه و بيدادتان، در زمين نهانتان نسازد؟

به باور برخى منظور اين است كه، خدا مى تواند آن ناسپاسان را در گوشه اى از كره زمين مدفون سازد.

و به باور برخى منظور اين است كه آنان در كنار دريا بودند و ساحل دريا كنار خشكى است و از آنجايى كه آنان خود را در آنجا از خطر در امان مى ديدند، خدا به آنان هشدار داد كه اين احساس شما كاذب است، چراكه هم در دريا بايد از كيفر گناه و زشتكارى خود بترسيد و هم در خشكى.

اَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً

آيا از اين خطر در امان هستيد كه خدا طوفانى از سنگ بر شما بباراند؟

به بيان ديگر منظور اين است كه او مى تواند شما را در خشكى نابود سازد، همان گونه كه مى توانست شما را در دريا به كام امواج بسپارد.

ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكيلاً

و آنگاه كسى را نيابيد كه شما را از عذاب خدا نجات داده و در برابر او از شما دفاع كند.

در چهارمين آيه مورد بحث مى افزايد:

اَمْ اَمِنْتُمْ اَنْ يُعيدَكُمْ فيهِ تارَةً اُخْرى

آيا از اين در امان هستيد كه يك بار ديگر شما را به دريا بازگرداند؟!

به بيان ديگر منظور اين است كه: آيا فكر نمى كنيد كه در زندگى پر فراز و نشيبتان، ممكن است بر اثر نيازها و ضرورت ها، و يا به انگيزه تمايل و رغبت و يا ترس و احساس خطرى يك بار ديگر به سوى دريا بازگرديد؟

فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قاصِفاً مِنَ الرّيحِ

و آنگاه خدا تندبادى كوبنده را بر شما بفرستد، و آن تندباد پس از نشستن شما بر كشتى، آن را در هم شكند و شما را به كام امواج سپارد؟!

به باور پاره اى منظور از واژه «حاصب» تندباد مرگبارى است كه در خشكى مى وزد؛ و «قاصف» باد كشنده اى است كه در دريا مى وزد.

فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ

و شما را به كيفر ناسپاسى و كفران نعمت غرق كند.

ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنا بِه تَبيعاً

سپس، پس از نابودى شما كسى نباشد كه در طلب خون شما برآيد و از ما بپرسد كه چرا اينان به امواج آبها سپرده شده و به كدامين گناه نابود گرديدند؟

گفتنى است كه مفسران واژه «تبيعا» را، به مفهوم يار و ياور و خونخواه معنا كرده اند كه درست به نظر مى رسد و با مفهوم آيه سازگاراست.

پرتوى از آيات

انواع گرايش ها و باورهاى مذهبى

انسان ها از نظر گرايش به خدا و ايمان به او يا عدم گرايش، يكسان و همانند نيستند، بلكه به چند گروه قابل تقسيم اند.

1 - ناسپاسان و انكارگران

با اينكه خدا همه را بر اساس فطرت، خداجو و خداخواه و خداپرست آفريده است و همه انسان ها به طور طبيعى بايد از ژرفاى جان، به دليل فطرت خداخواه، او را بجويند و به يارى مشعل فروزان خرد او را بشناسند و در پرتو حسّ سپاس در برابر نعمت ها، او را بپرستند، با اين وصف بسيارى به دلايل گوناگون و به خاطر وجود عوامل گريز از مذهب در جامعه ها، راه كفرانگرى و ناسپاسى در پيش مى گيرند و با چشم نهادن بر روى حقايق، ارزانى دارنده نعمت ها را از ياد مى برند و آفت فراموشى و ناسپاسى و كفرانگرى آنان را از طبيعت و آفرينش انسانى شان منحرف مى سازد. و جحدوا بها و استيقنتها انفسهم.(55)

ايمان آورندگان

اينان بر اساس كشش درونى به سوى خدا گرايش مى يابند و با مشعل فروزان خود به آيات و نشانه هاى قدرت و يكتايى او مى نگرند و با شكوفايى حسّ سپاس به او ايمان مى آورند، امّا گرايش همه آنان يكسان نيست، از اين رو گرايش پاره اى موسمى و فصلى است، و گرايش پاره اى ديگر، تقليدى و دنباله روى و برخاسته از مد و مدبازى است.

گرايش گروهى بر اثر فشارها و سختى ها و فراز و نشيب هاى زندگى است، و گرايش گروهى ديگر براى كسب منافع و يا حفظ موقعيت است.

ايمان و گرايش برخى به صورت ناقص و به برخى از مقررات خداست، نه همه ابعاد دين و راه و رسم مورد پسند او، و گرايش برخى ديگر نيز در بخشى از عمر و براى دورانى از زندگى است؛ كه اصل مشترك در همه اين گرايش ها ايمان و باور ناپايدار و بى ريشه و بى پايه و اساس است كه هيچ كدام كارساز و نجات بخش نيست. تنها آن باور عميق و گرايش خالصانه و ايمان ژرفى كارساز و ارجدار است كه از آگاهى برخيزد و از فطرت توحيدى، وجدان اخلاق و حسّ سپاس مايه گيرد؛ و به وسيله انديشه و خرد بارور گردد و با مهر و عشق به خدا و ارزش هاى آسمانى ريشه اش در كران تا كران وجود انسان پايدار و ريشه دار شود و آنگاه ميوه دلنشين و رايحه دل انگيز و عطرآگين آن در كران تا كران زندگى فردى، اجتماعى، خانوادگى، اخلاقى، اقتصادى و سياسى او شامه ها را خوشبو و دل ها و جان هاى دردمند را مرهم نهد. آرى چنين باورى مورد نظر قرآن است، و اين باور است كه در خشكى و دريا، آسمان و فضا، بيابان و خيابان، در جوانى و سالخوردگى، در سلامت و بيمارى، در اوج خوشى و نعمت و رفاه و در نهايت فقر و نياز، و در همه فرصت ها و ميدان ها، پايدار و شكوفاست و به دارنده اش برازندگى و پايمردى و پروا مى دهد و او را هماره به ياد خدا مى اندازد...

امير مؤمنان عليه السلام در اشاره به اين باور عميق و سازنده و اين ايمان آوردگان پروا پيشه مى فرمايد:

نزلت انفسهم منهم في البلاء كالتي نزلت في الرّخا...(56)

در گرفتارى و بلا و در آسايش و احساس پيروزى يكسان مى انديشند و يكسان عمل مى كنند و تحولات و فراز و نشيب هاى زندگى آنان را دگرگون نمى سازد.

/ 37