/ سوره اسراء / آيه هاى 30 - 26 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 15

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره اسراء / آيه هاى 30 - 26

26 . وَ اتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذيراً.

27 . اِنَّ الْمُبْذِّرينَ كانُوا اِخْوانَ الشَّياطينِ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً.

28 . وَ اِمّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغآءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَولاً مَيْسُوراً.

29 . وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً اِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً.

30 . اِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشآءُ وَ يَقْدِرُ اِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبيراً بَصيراً.

ترجمه

26 - و حق خويشاوند و بينوا و [مسافر و] در راه مانده را بده؛ و هرگز [دارايى خويش را بيهوده ] مريز و مپاش.

27 - چراكه ريخت و پاش كنندگان برادران شيطان ها هستند و شيطان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس است.

28 - و اگر [چيزى ندارى كه به نيازمندان كمك كنى و] در جستجوى بخششى از پروردگار خويش - كه به آن اميد بسته اى - از ايشان روى مى گردانى، پس با آنان سخنى نرم بگو.

29 - و دست خويش را بر گردنت زنجير مكن، و آن را بسيار نگشاى [كه هرچه دارى ببخشى ] آنگاه سرزنش شده و حسرت زده [بر جاى خود ]بنشينى.

30 - به يقين پروردگارت روزى را براى هركه بخواهد گسترده مى گرداند و [بر هركه بخواهد] تنگ مى سازد، بى گمان او [نسبت ] به بندگانش آگاه و بيناست.

نگرشى بر واژه ها

«تبذير»: ريخت و پاش نمودن و پراكنده ساختن ثروت، بسان افشاندن بذر در راه نادرست و ظالمانه، امّا اگر در راه درست و عادلانه هزينه شود «تبذير» گفته نمى شود.

«اعراض»: روى گردانيدن و روى برتافتن از روى نفرت يا روى آوردن به كار يا چيزى بهتر.

و گاه رويگردانى به منظور تحقير كسى انجام مى شود، چنانكه قرآن به پيامبر دستور مى دهد كه: از مردم نادان روى برتاب؛ «و اعرض عن الجاهلين»(40)

«محسور»: اندوه زده، و وامانده شده.

تفسير

رعايت حقوق آشنا و بيگانه و اداى آن

در آيات پيش، قرآن مردم را به توحيدگرايى و رعايت حقوق و حرمت پدر و مادر فراخواند، اينك روى سخن را به پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله نموده و مقررات و احكام ديگرى را ترسيم مى كند و نخست مى فرمايد:

وَ اتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ

و حقوق خويشاوندان را كه خدا مقرّر فرموده است به آنان بده.

به باور «ابن عباس» و «حسن» منظور اين است كه: و حقوق خويشاوندان را كه خدا واجب فرموده است براى آنان به رسميت بشناس و عطا كن.

امّا به باور «سدى» منظور دادنِ حقوق نزديكان پيامبر است.

وى مى افزايد: هنگامى كه «ابن زياد» امام سجاد عليه السلام را به سوى شام به همراه خاندان رسالت گسيل مى داشت تا يزيد در مورد آنان تصميم بگيرد، آن حضرت به مردى از شاميان فرمود: أ قرأت القرآن؟ آيا قران خوانده اى؟ آن مرد گفت: آرى؛ فرمود: أما قرأت و آت ذي القربى حقّه؟

آيا اين آيه را نخوانده اى كه مى فرمايد: و حقوق نزديكان پيامبر را ادا كنيد؟

پاسخ داد: چرا اين آيه را خوانده ام... آيا شما نزديكان پيامبريد؟ و انّكم ذو القربى الّذي امر اللّه ان يؤتى حقه؟

قال: نعم!(41)

فرمود: آرى، ما همان نزديكان پيامبريم كه در اين آيه مورد سفارش قرار گرفته ايم.

و اين مطلب از حضرت باقر و صادق عليهما السلام نيز روايت شده است.

«ابو سعيد خدرى» آورده است كه: با فرود اين آيه شريفه، پيامبر «فدك» را به فاطمه بخشيد.

لمّا نزل هذه الاية «و آت ذا القربى حقّه» اعطى رسول اللّه فاطمة فدكا»(42)

و نيز آورده اند كه «مأمون» نامه اى به «عبدالله بن موسى» نوشت و از او در مورد «فدك» پرسيد، كه وى در پاسخ نوشت: هان اى مأمون! بايد «فدك» به فرزندان فاطمه عليها السلام واگذار گردد، و به همين روايت استدلال كرد. خليفه عباسى نيز «فدك» را به فرزندان فاطمه عليها السلام واگذار نمود.

وَ الْمِسْكينَ

و زكات را كه حق بينوايان است به آنان بدهيد.

وَ ابْنَ السَّبيلِ

و نيز حق مسافر و درمانده را به آنان بدهيد.

وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذيراً.

به باور «ابن عباس» و «ابن مسعود»، واژه «مبذّر» به مفهوم كسى است كه ثروت و امكانات را به ناروا هزينه مى كند.

و «مجاهد» مى گويد: اگر كسى اندك ثروتى در راه باطل و بيداد هزينه كند «مبذّر» است، امّا اگر همه ثروت خود را در راه حق و عدالت هزينه نمايد، به او «مبذّر» نمى گويند.

از امير مؤمنان عليه السلام آورده اند كه فرمود:

كن زاملة المؤمنين و ان خير المطايا امثلها و اسلمها ظهراً و لا تكن من المبذرين

گره گشا و باربردار از دوش مردم با ايمان باش، و بدان كه بهترين مركب ها آنهايى هستند كه درست و بجا رام باشند و وظيفه خود را انجام دهند، و مباد كه از اسرافكاران باشى و ثروت خود را بيهوده و به ناروا هزينه كنى.

اسرافكاران يا رهروان راه شيطان

در ادامه سخن در هشدار از بريز و بپاش و هزينه بيهوده ثروت و امكانات شخصى و ملّى، اينك در نكوهش عاملان اين گناه و زشتى مى فرمايد:

اِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا اِخْوانَ الشَّياطينِ

مردم اسرافكار برادران و رهروان راه شيطان ها هستند و در راه زشت و ظالمانه آنان گام مى سپارند.

گفتنى است كه در فرهنگ عرب به همراه در سفر مى گويند: «اخ السّفر»، برادر سفر و همراه راه.

و به كسى كه راه شيطان را گام سپرده است مى گويند: «اخ الشيطان»، برادر و پيرو شيطان، از اين رو قرآن به رهروان راه شيطان، برادران آن تعبير مى كند.

برخى گفته اند: منظور اين است كه اسرافكاران در دوزخ همراه و همنشين شيطان هايند.

وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً.

و شيطان موجود كفرانگرى است كه هماره در برابر پروردگارش ناسپاس است.

رعايت حرمت محرومان

پس از سفارش به رسيدگى به محرومان و اداى حقوق بينوايان و درماندگان، اينك به ترسيم شيوه برخورد شايسته و انسانى با آنان پرداخته و مى فرمايد:

وَ اِمّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَولاً مَيْسُوراً.

و هنگامى كه نتوانستى و امكانات و ثروتى نداشتى تا به محرومان و درماندگان نيكى كنى، و در انديشه طلب رحمت و بخشايش و گشايش از بارگاه پروردگارت هستى و اميد بسته اى كه با يارى و گشايش او بتوانى در آينده آنان را كمك كنى و مشكل آنان را برطرف سازى، در اين شرايط و در اين صورت هم با چهره اى گشاده و با احترام به آنان، وعده اى درست و محترمانه بده و با آنان به نرمى و مهر سخن بگو.

در اين مورد آورده اند كه پس از فرود اين آيه، هرگاه كسى از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله چيزى درخواست مى نمود و آن حضرت امكان يارى رسانى نداشت تا او را خشنود سازد، با چهره اى گشاده و با مهر مى فرمود: خدا ما و شما را از رزق و روزى و فزون بخشى خويش بهره ور سازد.

اعتدال و ميانه روى

پس از توصيه به انفاق و بخشش و رعايت حرمت محرومان، اينك به اصل انسانساز اعتدال و ميانه روى كه همه جا مطلوب و سازنده و يك ارزش اخلاقى و انسانى است سفارش مى كند و مى فرمايد:

وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً اِلى عُنُقِكَ

و دست خويشتن را بر گردنت نَبَند و از كسانى نباش كه از بخشش و انفاق خداپسندانه بيگانه اند. اين فراز در حقيقت نشانگر اوج بخل و تنگ چشمى است كه قرآن آن را نكوهش مى كند و هشدار مى دهد.

وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ

و از سوى ديگر دست خود را نيز به گونه اى باز مكن كه همه ثروت و امكانات خود را بى حساب بخشش و انفاق نمايى تا در نتيجه بسان كسى كه دستش تهى مى شود و چيزى در آن نمى ماند به تنگدستى و درماندگى دچار گردى.

فَتقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً.

چراكه اگر اين گونه رفتار كنى و توازن و اعتدال را رعايت نكنى، آنگاه است كه بايد اندوهگين و سرزنش شده بنشينى و چيزى نداشته باشى تا به وسيله آن كارى خداپسندانه انجام دهى.

اين بيان در تفسير آيه از «ابن عباس» و «سدى» آمده است، امّا به باور «قتاده» منظور اين است كه: اگر اصل اعتدال و ميانه روى در كارها از جمله انفاق را رعايت نكنى، درمانده و ندامت زده خواهى شد.

از حضرت صادق عليه السلام آورده اند كه فرمود: در آن صورت، بسان خود، برهنه و عريان و فاقد پوشش خواهى ماند؛ چراكه واژه «محسور» به مفهوم «عريان» است.

به باور «جبايى» منظور اين است كه: اگر از انفاق خداپسندانه خوددارى ورزى، مورد سرزنش قرار خواهى گرفت، و اگر اسرافكارى پيشه سازى، اندوه زده و زيانكار خواهى شد.

«كلبى» مى گويد: منظور اين است كه: در انفاق به گونه اى نباش كه هرچه در اختيار دارى همه را بخشش كنى و آنگاه كه محروم و درمانده شدى و ديگرى آمد، چيزى نداشته باشى تا او را يارى كنى، چراكه اگر چنين شيوه ناسنجيده اى داشته باشى، زبان به سرزنش تو مى گشايند.

برخى آورده اند كه زنى از بينوايان فرزندش را به حضور پيامبر فرستاد و زره يا جامه اى كه مورد نيازش بود، از آن بزرگوار طلب كرد، و آن حضرت بزرگوارانه جامه خود را به آن پسر، انفاق كرد و بر اثر اين ايثار و فداكارى، در خانه ماند و نتوانست براى نماز به مسجد بيايد؛ چرا كه جامه ديگرى نداشت. كفرگرايان و بدانديشان آن حضرت را سرزنش كردند و با دروغبافى و تهمت پراكنى گفتند: او به خاطر بازى و خوشگذرانى، خواب مانده، و نماز و ياد خدا را از ياد برده است؛ آنگاه بود كه اين آيه شريفه فرود آمد و آن حضرت و همه پيروانش را به رعايت اعتدال در همه كارها از جمله انفاق در راه خدا سفارش كرد.

در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد:

اِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ

گنجينه ها و خزانه هاى رحمت پروردگارت گسترده و آكنده از نعمت است، امّا او بر اساس حكمت و مصلحت، گاه رزق و روزى برخى را توسعه و گسترش مى بخشد و گاه تنگ مى گيرد.

اِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبيراً بَصيراً.

چراكه او از حال بندگان آگاه و به مصلحت آنان بيناست، از اين رو، روزى يكى را گسترش مى بخشد و ثروت و امكانات را افزون مى سازد، و بر ديگرى تنگ مى گيرد. آرى تدبير او سنجيده و بر اساس مصحلت انسان هاست.

نظم و پيوند آيه شريفه

آخرين آيه مورد بحث، به آيه پيش از خود پيوند مى خورد و روشنگر آن است كه انسان بايد با توكّل و اعتماد به خدا انفاق نمايد و از بخل و تنگ چشمى خوددارى ورزد، از افراط و تفريط به دور باشد و اعتدال و ميانه روى را در همه كارها، از جمله انفاق و بخشش، راه و رسم خود سازد، چراكه خدا با همه قدرت بى كران و وصف ناپذيرش، اصل مصلحت و حكمت و اعتدال در كارها و تدبير در امور و روزى رسانى به انسان ها را، در موردشان رعايت مى كند؛ و بندگان خدا كه چيزى از خود ندارند به رعايت مصلحت و اعتدال در كارها سزاوارتر و زيبنده ترند.

/ 37