2- با توجه به گفتار نوح در آيات فوق و پاسخى كه خداوند به او داد اين سؤال پيش مىآيد كه چگونه نوح توجه به اين مساله نداشت كه فرزندش كنعان مشمول وعده الهى نيست.پاسخ اين سؤال را مىتوان از اين راه داد، كه اين فرزند- همانگونه كه سابقا هم اشاره شد- وضع كاملا مشخصى نداشته، گاهى با مؤمنان و گاهى با كافران بود، و چهره منافق گونه او، هر كس را ظاهرا به اشتباه مىانداخت.به علاوه احساس مسئوليت شديدى كه نوح در رابطه با فرزندش مىكرد، و عشق و علاقه طبيعى كه هر پدرى به فرزندش دارد- و پيامبران نيز از اين قانون مستثنى نيستند- سبب شد كه چنين درخواستى را از خداوند بكند.اما به محض اينكه از واقعيت امر آگاه شد، فورا در مقام عذر خواهى به درگاه خداوند و طلب عفو بر آمد، هر چند گناهى از او سر نزده بود، اما مقام و موقعيت پيامبر ايجاب مىكند كه بيش از اين مراقب گفتار و رفتار خود باشد، همين ترك اولى براى او با آن شخصيت، بزرگ بود و به همين دليل از