در اينجا فورا يك علامت استفهام بزرگ در فكر هر شنوندهاى ترسيم مىشود كه اين نابرابرى ميان" گناه" و" مجازات" چگونه در كار خدا ممكن است؟ چگونه مىتوان پذيرفت كه انسان تمام عمر خود را كه حد اكثر 80 يا 100 سال بوده كار خوب يا بد كرده است ولى مليونها مليون سال و بيشتر- پاداش و كيفر ببيند؟!.البته اين مطلب در مورد پاداش چندان مهم نيست، زيرا بخشش و پاداش هر چه بيشتر باشد نشانه فضل و كرم پاداش دهنده است، بنا بر اين جاى ايراد و خردهگيرى نيست.اما در مورد كار بد و گناه و ظلم و كفر اين سؤال هست كه چگونه عذاب جاودانه در برابر گناه محدود با اصل عدالت خدا سازگار است؟.كسى كه دوران طغيان و سركشى و تجاوزش حد اكثر از يك صد سال تجاوز نمىكند چرا هميشه بايد در آتش و مجازات شكنجه ببيند؟!.آيا عدالت ايجاب نمىكند كه يك نوع تعادل در اينجا برقرار گردد و مثلا 100 سال (به اندازه اعمال خلافش) كيفر ببيند؟!.
پاسخهاى غير قانع كننده
پيچيدگى پاسخ اين اشكال سبب شده كه بعضى به فكر توجيه آيات خلود بيفتند و آنها را طورى تفسير كنند كه مجازات جاودان كه به عقيده آنها بر خلاف اصل عدالت است از آن استفاده نشود.1- بعضى مىگويند: منظور از" خلود" معنى كنايى يا مجازى آن است يعنى يك مدت نسبتا طولانى، همانطور كه به افرادى كه تا آخر عمر بايد در زندان بمانند مىگويند آنها محكوم به" زندان ابد" هستند، با اينكه مسلما ابديتى در هيچ زندانى وجود ندارد و با پايان عمر زندانى پايان مىيابد، حتى